شادی در میانسالی

رمز شاد زیستن در میانسالی

«تسلیم شدن در برابر جریانِ تغییر» کلید شادی در دوران میانسالی است.

رمز شاد زیستن در میانسالی

«وای نه من دیگه میانسال شدم!» همه چیز با همین جمله‌ها آغاز می‌شود. روزی که ۱۸ ساله هستید احساس شکست‌ناپذیری می‌کنید، چست و چالاک و کنجکاوِ دانستن با این خیال که فرصت‌های بیشماری پیش روی شماست، غافل از اینکه زمان مثل برق و باد می‌گذرد و خیلی زود به ۳۸ سالگی می‌رسید.

انگار همین دیروز بود که شور و شوق اردوی مدرسه و انتخاب رشته‌ی دانشگاهی و گرفتن اولین حقوق را داشتید، اما حالا از اینکه می‌خواهید ساعت ۱۰:۳۰ شب روی مبل دراز بکشید و در تنهایی و آرامش شروع به تماشای فیلم کنید هیجان‌زده‌اید، چون دیگر می‌دانید زندگی یک تجربه فانی و زودگذر است.

خواندنی ها

چگونه در موقعیت‌های دشوار خودمان را ببخشیم؟

بحران میانسالی در زنان چگونه از آن‌ها انسان‌های بهتری می‌سازد؟

نشانه‌های بحران میانسالی در مردان و راه مقابله با آن

"بحران میانسالی" یک باور غلط است؟!

 تنها چیزی که از آن اطمینان دارید اینست که به دنیا آمده‌اید، قرار است هر ماه قبوضی را پرداخت کنید و مدتی بعد از دنیا بروید. حقیقتِ زمان با بالا رفتن سن آشکارتر می‌شود. روزی می‌رسد که دیگر نمی‌توانیم ساعت درونی را نادیده بگیریم. هر لحظه از هر روز به پایانِ اجتناب‌ناپذیر خودمان نزدیک‌تر می‌شویم. کجاست آن زندگی شاد جوانی؟ آیا با وجود میانسالی باز هم می‌توانیم شاد زندگی کنیم؟

وقتی جوان هستید لذت بردن تمام و کمال از زندگی طبیعتاً آسان‌تر است. «تو فقط یک بار زندگی می‌کنی» شعار کل نسل ۲۰ تا ۲۹ ساله‌هاست. امید این جوانان این است که از هر ثانیه روز لذت ببرند و خاطرات هیجان‌انگیز زیادی بسازند. با این حال به مرور با بالا رفتن سن، اوضاع تغییر می‌کند.

آن دیدگاه عالی درباره‌ی زندگی به عنوان جای «شگفتی‌های بی‌کران» جای خودش را به باتلاق شنیِ صورت‌حساب‌ها، جلسات و مسئولیت‌های سنگین می‌دهد. واقعیت‌های بزرگسالی توام با تغییرات فیزیکی مشهود در بدن می‌تواند نگاه هر کسی را به زندگی تیره و تار کند.

بدتر از همه برنامه‌های تلویزیونی و فیلم‌ها هم ما را به این باور رسانده‌اند که به محض ورود به میانسالی باید منتظر بحران میانسالی باشیم.

آن‌ها کاری کرده‌اند که باور کنیم واقعیتِ تغییر و تکامل و ماهیتِ زودگذرِ انسان، هر کسی را وارد مارپیچی از اضطراب می‌کند طوری که فکر میکند تنها راه درمانش اینست که یک روز از خواب بیدار شود و تصمیم بگیرد موتورسیکلت بخرد، به شریک زندگیش خیانت کند یا به یک کشور دیگر نقل مکان کند. در حالی که برعکس این هم شدنی است.

تجربه‌ی شادی و رسیدن به صلح و آرامش درونی در میانسالی غیرممکن نیست. اگر می‌خواهید در میانسالی زندگی شادی داشته باشید مواردی را در این مطلب با شما به اشتراک گذاشته‌ایم که بد نیست آن‌ها را به خاطر بسپارید:

گزافه‌پردازی رسانه‌ها را باور نکنید

شاد زیستن چیزی نیست که مختص جوانان یا سالمندان باشد. بعد از ۴۵ سالگی ازکارافتادگی اصلاً و ابداً اجباری نیست. نمی‌توان گفت تجربه‌ی بحران میانسالی اجتناب‌ناپذیر است. چیزی که اجتناب‌ناپذیر است تغییر و مرحله‌ی گذار است. تسلیمِ تبلیغات منفی درباره‌ی میانسال شدن نشوید و به تجربه‌ی منحصر به فرد خودتان از میانسالی متکی باشید.

راست است که می‌گویند: «هر چیز که در جستن آنی آنی». اگر روی بد بودنِ میانسالی تمرکز کنید، بدی‌های آن به سراغتان می‌آید، اما اگر روی خودسازی، آرامش درونی و ترکِ دلبستگی‌های بی‌ارزش دنیوی تمرکز کنید، نشخوار‌های مغزی در مورد هر چیزی را مهار می‌کنید و نگران بحران قریب‌الوقوع میانسالی نخواهید شد.

زندگی توام با تغییر را بپذیرید و قدردان شادی‌های کوچک باشید

در زندگی همه چیز پیوسته در حال تغییر است. هیچ روزی شبیه روز گذشته نیست، شبیه فردا هم نیست. شما هم یک انتخاب دارید: یا در مقابل تغییر بایستید و مقاومت کنید یا آن را بپذیرید. حقیقت این است که لزومی ندارد از تغییر یا ناشناخته‌ها بترسید. اگر با این حقیقت محض کنار بیایید که همه چیز در معرض تغییر مداوم است، کنترل زندگی برای شما راحت‌تر خواهد شد.

تغییراتی که ما با بالا رفتن سن تجربه می‌کنیم اجتناب‌ناپذیر هستند. ظاهر فیزیکی، بدن، حتی عملکرد شناختی ما به مرور زمان تغییر می‌کند. ما شاهد رشدِ دنیای پیرامون خود هستیم و بار دیگر یک انتخاب به ما داده می‌شود:

فکر کردن و نگرانیِ دائم درباره‌ی نیاز‌های بی‌پایان و تغییرات دائمیِ توام با بزرگسالی،
نادیده گرفتنِ تغییرات واضحِ درونی و بیرونی درست مثل کبکی که سرش را در برف فرو کرده باشد یا
پذیرش و تسهیلِ تغییر به خاطر درکِ غیراجتناب‌پذیر بودنِ آن و صلح کردن با ماهیتِ گریزناپذیر تغییر.

تغییر مانند جریان رودخانه است، هرقدر بیشتر در برابر آن مقاومت کنید، خسته‌تر می‌شوید. فرقی نمی‌کند چقدر در برابر آن مقاومت کنید، بُرد همیشه با جریان رودخانه است و شما را با خود می‌برد. به هر حال اگر عاقل باشید، از جریان رودخانه به نفع خودتان استفاده می‌کنید. چگونه؟ روی موج سوار می‌شوید و به خودتان اجازه‌ی استراحت می‌دهید تا سریع‌تر به مقصدی که می‌خواهید برسید.

«تسلیم شدن در برابر جریانِ تغییر» کلید شادی در دوران میانسالی است.

یادگیریِ قدردانی از شادی‌های کوچک، عملِ تسلیم و عشق به خود است. تیک هَت نان در کتاب تحسین‌شده‌ی خود به نام «صلح هر قدم است: مسیر ذهن‌آگاهی در زندگی روزمره» از راز ایجاد آرامش درونی از طریق یادگیری قدردانی برای فعالیت‌های عادی روزمره و لحظاتی که معمولاً نادیده گرفته می‌شوند می‌گوید.

تیک پیشنهاد می‌کند که اگر بتوانید از طریق اعمال آگاهانه (کوچک یا بزرگ) با دنیای پیرامون‌تان ارتباط برقرار کنید، نتیجه‌ی آن بهبود کیفیت تجربیات روزمره خواهد بود.

تسلیم شدن در برابر جادوی زمان حال، ترس‌های ناشی از تمرکز روی ناشناخته‌ها را خنثی و بی‌اثر می‌کند.

روی خودتان سرمایه‌گذاری کنید

فرقی نمی‌کند تکنولوژی چقدر توسعه یابد، شما چقدر سفر کرده باشید یا چه میزان از روز سرتان را گرم کاری کرده باشید، این ذهن شماست که همراهِ همیشگی شماست. شما نمی‌توانید از ذهن خودتان فرار کنید. فکرِ بیش از حد مانعِ آرامش و شادی شما خواهد شد. وقت آن است که واگذار کردن را کنار بگذارید و کارهایتان را خودتان به اتمام برسانید.

تنها در صورتی که از منطقه‌ی امن خود خارج شوید می‌توانید تغییر، رشد و دگرگونی را تجربه کنید. وقتی با جدیت روی خودسازی سرمایه‌گذاری کنید، برای هیچ چیز انرژی نخواهید داشت جز اینکه خودتان باشید. عادت‌های عجیب‌تان را پنهان نکنید، مرزهایتان را نادیده نگیرید و آرامش ذهن‌تان را به خطر نیندازید.

جمع‌بندی

«فقط یاد نگیرید، تجربه کنید.

فقط نخوانید، مجذوب خوانده‌هایتان شوید.

فقط تغییر نکنید، دگرگون شوید.

فقط بازگو نکنید، دفاع کنید.

فقط قول ندهید، اثبات کنید.

فقط انتقاد نکنید، تشویق کنید.

فقط فکر نکنید، بسنجید.

فقط گیرنده نباشید، بخشش کنید.

فقط نبینید، احساس کنید.

فقط رویا نبافید، آن‌ها را به واقعیت تبدیل کنید.

فقط نشونید، گوش بدهید.

فقط حرف نزنید، عمل کنید.

فقط نگویید، نشان دهید.

فقط وجود نداشته باشید، زندگی کنید.» - رُی تی. بِنِت، «نورِ قلب»

طبیعتاً هر فردی در هر سنی مایل است زندگی شادی را تجربه کند. هیچ‌کس نمی‌خواهد با این تصور به میانسالی نزدیک شود که قرار است یک بحران ناخوشایند را تجربه کند. همان طور که ویلیام ارنست هِنلی گفته است، شما باید روح تسخیرناپذیرتان را در آغوش بگیرید، افسار سفر زندگی‌تان را به دست بگیرید و ایمان داشته باشید که ارباب سرنوشت و کاپتان روح‌تان هستید.

نیازی نیست تسلیم نتیجه‌گیری‌های منسوخ‌شده‌ی جامعه درباره‌ی سن یا ترس‌های بی‌دلیل از ناشناخته‌ها شوید. شما قدرت تغییر و بهتر کردن زندگیتان را دارید، پس گزافه‌پردازی‌های رسانه‌ها را باور نکنید، از تغییر استقبال کنید، قدردان شادی‌های کوچک باشید، خودتان مشکلات‌تان را حل کنید و خود واقعی‌تان باشید.

۶

منبع: فرادید
دیدگاه شما
منتخب سردبیر