خواب |نوزاد

حقایق حیرت‌انگیز و افسانه‌های شوکه‌کننده درباره خواب نوزادان

شکلی که ما در قرن ۲۱‌ام می‌خوابیم به لحاظ فرگشتی بسیار عجیب‌وغریب است؛ زیرا ما طوری تکامل نیافته‌ایم که انگار که مرده باشیم به مدت ۸ ساعت، بدونِ آنکه بیدار شویم، در سکوت و تاریکی مطلق خواب باشیم. اما این چیزی است که در جوامع غربی مردم اغلب به آن عادت می‌کنند؛ و این بر نگرش ما درباره اینکه خواب نوزادان چگونه باید باشد و با نوزادان چطور باید رفتار کنیم، اثر می‌گذارد

حقایق حیرت‌انگیز و افسانه‌های شوکه‌کننده درباره خواب نوزادان

به‌محض اینکه اعلام کنید بچه‌تان به دنیا آمده است، تقریباً همه یک سؤال از شما می‌پرسند: خوابش چگونه است؟ بهرحال، بسیاری از والدینِ خسته چشم‌شان به دنبال آن زمانی است که نوزادشان بالاخره کل شب را بخوابد.


به گزارش فرادید، به‌خصوص در غرب، صنعت مربی‌گری، کتاب و مقاله‌های خواب سربه‌فلک کشیده که هر کدام‌شان به خانواده‌ها قولِ دست‌یافتن به آن آرزوی دست‌نیافتنی را – نوزادی که تنها، تمام شب را در گهواره‌اش بخوابد و در طول روز هم چند نوبت خواب طولانی داشته باشد – 

 

 


حتی برخی از متخصصان کودک به خانواده‌ها هشدار می‌دهند که نوزاد‌شان به مقدار مشخصی از خواب نیاز دارد و اگر به این هدف نرسد، نمی‌تواند آن‌طور که لازم است رشد کند و ببالد.


اما ایده نوزادی که می‌تواند به تنهایی و بدونِ وفقه بخوابد، نه‌تنها ایده‌ای فراگیر و جهانی نیست بلکه در طول تاریخ نیز نوزادان انسان به شکل‌های متفاوتی می‌خوابیدند.


زیاده‌روی کردن در این امر می‌تواند اضطراب و استرس زیادی برای والدین ایجاد کند و حتی می‌تواند برای خود نوزادان نیز خطرناک باشد.

حقایق حیرت‌انگیز و افسانه‌های شوکه‌کننده درباره خواب نوزادان

هلن بال، استاد انسان‌شناسی در دانشگاه دورهام و مدیر مرکز نوزادان و خوابِ دورهام می‌گوید: «شکلی که ما در قرن ۲۱‌ام می‌خوابیم به لحاظ فرگشتی بسیار عجیب‌وغریب است؛ زیرا ما طوری تکامل نیافته‌ایم که انگار که مرده باشیم به مدت ۸ ساعت، بدونِ آنکه بیدار شویم، در سکوت و تاریکی مطلق خواب باشیم. اما این چیزی است که در جوامع غربی مردم اغلب به آن عادت می‌کنند؛ و این بر نگرش ما درباره اینکه خواب نوزادان چگونه باید باشد و با نوزادان چطور باید رفتار کنیم، اثر می‌گذارد.»

خوابِ کافی؟

نگرانی درباره اینکه آیا نوزادان به قدر کافی می‌خوابند، نگرانی جدید نیست. نخستین شیوه‌نامه‌های «علمی» درباره خواب کافی به اوایل سال ۱۸۹۷ و به زمانی برمی‌گردد که یک پزشک روسی در کتابی درباره خواب که برای مجموعه‌های علمیِ معاصر در لندن منتشر می‌شد، اعلام کرد کودکان به ۲۲ ساعت خواب در روز نیاز دارند.


در طی قرن بعدی این میزان توصیه‌شده کاهش پیدا کرد، اما هم‌چنان مقدار خواب توصیه‌شده برای نوزادان در حدود ۳۷ دقیقه بیش‌تر از مقداری بود که نوزادان واقعی می‌خوابیدند و این منشأ نگرانی‌های والدین در دهه‌های بعدی شد.


کارشناسان موافق‌اند که خواب برای نوزادان و کودکان (و البته برای بزرگ‌سالان) ضروری است. کمبود خواب با افزایش عوامل خطر کاردیومتابولیک، افزایش خطر بیش‌فعالی و کاهش عملکرد شناختی مرتبط است و هم‌چنین می‌تواند بر احساسات، موفقیت تحصیلی و کیفیت پایین‌تر زندگی اثر بگذارد.


اما بسیاری از تحقیقاتی که به ارتباط خواب و کیفیت زندگی کودکان پرداخته‌اند، کودکان در دوران مدرسه را در نظر داشته‌اند و نه نوزادان. هم‌چنین ارتباط بین این دو مقوله همبستگی است نه علیت.


تنها راه برای دانستنِ اینکه آیا مقدار مشخصی از خواب (یا حتی کم‌خوابی) «علتِ» یک وضعیتِ مشخص مانند بیش‌فعالی است یا نه، ترتیب دادنِ یک مطالعه کنترل‌شده کاملاً تصادفی  است. که برای چندین‌سال متوالی گروهی از کودکان را که دچار کم‌خوابی هستند مورد مطالعه قرار دهد.


این کار به وضوح غیراخلاقی است. بنابراین، مشخص کردنِ اینکه واقعاً بین این دو مقوله چه میزان ارتباط و همبستگی وجود دارد، سخت است: درواقع ممکن است که قضیه برعکس باشد و کودکان که دچار بیش‌فعالی هستند اصولاً کم‌تر بخوابند.


این احتمال خیلی بالاست که ارتباط بین خواب و رشد یک رابطه دوطرف باشد. آزمایش‌های کوتاه‌مدت تصادفیِ کنترل‌شده به این نتیجه رسیدند که کودکان بعد از خواب کوتاه روزانه (چرت) در انجام تکلیفی که نیاز به استفاده از حافظه داشت، بهتر عمل می‌کردند و یافته‌های دیگری که احتمالاً هیچ والدی را شگفت‌زده نمی‌کند، نشان دادند که نوزادان خسته در مقایسه با نوزادان هشیار سخت‌تر می‌توانستند با موقعیت‌های استرس‌زا کنار بیایند.


این نتایج درحالی که ممکن است نشان دهد که ما نباید هیچ مداخله‌ای در خواب نوزادان و کودکان داشته باشیم (نباید کودکان را وادار کنیم که بیدار بمانند یا به زور بخوابند)؛ درعین‌حال به این معنی است که همه نوزادان به ۱۲ ساعت خواب بی‌وقفه در شب و ۲ ساعت چرت روزانه نیاز ندارند.


آلیس گرگوری، استاد روان‌شناسی با تخصص در خواب در دانشگاه گلداسمیت در لندن می‌گوید: «همان‌طور که بزرگ‌سالان در نیاز به خواب با هم تفاوت دارند، نوزادان هم همین‌طور هستند.»


او به این نکته اشاره می‌کند که بنیاد خواب ملی آمریکا مقدار توصیه‌شده خواب برای نوزادان تا ۳ ماه را ۱۴ تا ۱۷ ساعت خواب در ۲۴ ساعت اعلام کرده است، اما حتی ۱۱ یا ۱۹ ساعت خواب نیز می‌تواند درست باشد.


درضمن، توصیه‌های آکادمی آمریکایی پزشکی خواب هرگز به نوزادان زیر ۴ ماه مربوط نیست. گرگوری می‌گوید: «این تفاوت در توصیه‌ها بیان‌گر آن است که حتی متخصصان نیز درباره میزان خواب مناسب برای نوزادان روی عدد مشخصی تأکید ندارند.»


در یک مطالعه که بروی ۵۵۴ نوزاد ۴ تا ۶ ماه انجام شد، متوسط خواب در یک دوره زمانی ۲۴ ساعته در اغلب نوزادان ۱۴ ساعت بود. اما وقتی نگاهی دقیق‌تر به داده‌های این پژوهش می‌اندازیم متوجه می‌شویم که بین بیش‌ترین و کم‌ترین میزان خواب ۸ ساعت فاصله وجود دارد.

خواب طبق برنامه

تکلیف یک برنامه روزمره که در آن ساعت غذا دادن و خواباندن نوازدان از پیش مشخص شده باشد چیست؟ برای مثال تکلیف برنامه‌های منظم خواب که می‌گویند نوزاد باید خواب ۷ تا ۷ (۷ شب تا ۷ صبح) داشته باشد چه می‌شود؟ این فرمولی است که مربیان خواب نوزاد به عنوان استاندارد طلایی خواب از آن یاد می‌کنند. در روز‌های اول پیروی منظم از این برنامه سخت است. علتش آن است که عملکرد‌های فیزیولوژیکی مانند ترشح هورمون ملاتونین و تغییر دمای بدن که در بزرگ‌سالان باعث احساس خواب‌آلودگی در شب می‌شود، در یک نوزاد سالم که به‌موقع به دنیا آمده باشد، تا قبل از ۸ تا ۱۱ هفتگی فعال نمی‌شوند.


قرار دادنِ نوزادان در معرض نور در طول روز و در معرض تاریکی در شب‌هنگام می‌تواند به تنظیم شدن این سیستم کمک کند. اما علی‌رغم ادعا‌های مربیان خواب نوزاد، ملاتونین در طول روز در بدن نوزادان ترشح نمی‌شود و اگر ترشح شود می‌تواند چرخه شبانه‌روزی بدنِ آن‌ها را مختل کند؛ بنابراین نیازی نیست که اتاق را در طول روز تاریک کنید تا نوزاد بخوابد. گرگوری می‌گوید: «نظریه اصلیِ تنظیم خواب دو فرایند خواب و بیداری را کنترل می‌کند. نخست فرایند هموستاتیک (این ایده که هر چه ساعات بیش‌تری بیدار باشم، خواب‌آلوده‌تر می‌شویم) و دوم فرایند ریتم شبانه‌روزی بدن (فرایندی شبیه به ساعت که احتمال احساس خواب‌آلودگی و هشیاری را، به‌ترتیب در شب‌هنگام و در طول روز، بیش‌تر می‌کند)».


گرگوری توضیح می‌دهد: «هر دو فرایند هنوز در نوزادان کامل نشده‌اند و برای همین خواب نوزادان با بزرگ‌سالان تفاوت دارد.»


اگر در یک بافت وسیع جهانی به این قضیه نگاه کنیم متوجه می‌شویم که رفتن به رختخواب رأس ساعتِ ۷‌شب موضوعی مرتبط با فرهنگ نیز هست. در برخی فرهنگ‌ها نوزادان و کودکان دیرتر به رختخواب می‌روند – برای مثال در خاورمیانه در حدود ساعت ۱۰:۴۵؛ در آسیا در حدود ۹:۴۵ و در ایتالیا ساعت ۱۰ شب – و دیرتر هم از خواب بیدار می‌شوند.

حقایق حیرت‌انگیز و افسانه‌های شوکه‌کننده درباره خواب نوزادان

تعدادی از مطالعات زودتر خوابیدن را با عملکرد بهتر تحصیلی و کاهش خطر چاقی مرتبط دانسته‌اند. اما همه این تحقیقات بروی کودکان پیش‌از سنین مدرسه یا کودکان بزرگ‌تر انجام شده است نه نوزادان. حتی در مورد کودکان در سنین بالاتر نیز مشخص نیست که صرفاً خوابِ زودهنگام باعث موفقیت تحصیلی یا پیش‌گیری از چاقی شده باشد. ممکن است خانواده‌هایی که عادت دارند کودکان‌شان را زودتر به رختخواب بفرستند، سایر عوامل مربوط به سلامتی را نیز در الویت خود داشته باشند.


شواهد اندکی نشان می‌دهند که هورمون ملاتونین یا «هورمون تاریکی» در بدن نوزادان و کودکان درست مانند بزرگ‌سالان در ساعات اولیه شب ترشح می‌شود. اما، موضوع آنقدر‌ها که فکر می‌کنیم ساده نیست. برای مثال تحقیقی که در آمریکا انجام شد نشان داد که حتی در آمریکا که کودکان معمولاً زود به رختخواب می‌روند، هورمون تاریکی یا ملاتونین تا قبل از ساعت ۷:۴۰ دقیقه ترشح نمی‌شود؛ و خوب است این نکته را برجسته کنیم که ازآنجایی که ترشح هورمون طی یک فرایند بی‌وقفه رخ می‌دهد و این‌طور نیست که کلید خاموش و روشن آن به طور لحظه‌ای زده شود، ساعت ۷:۴۰‌دقیقه لزوماً ساعت ایدئال خوابیدن نیست و ممکن است خواب خیلی دیرتر از این ساعت پلک کودکان را سنگین کند.


برای برخی از خانواده‌ها فرمول خواب ۷ تا ۷ شبانه خیلی عالی جواب می‌دهد. اما دیگران نباید به زور نوزادان خود را وادار کنند که در این بازه زمانی بخوابند.


نویسندگان همان مقاله‌ای که در آمریکا به بررسی ساعت خواب نوزادان پرداخته بودند، می‌گویند: «داده‌های ما نشان می‌دهد که اگر نوزادان و کودکان را در ساعتی وادار به خوابیدن کنیم که هنوز به لحاظ زیستی آمادگی خوابیدن ندارند، آن‌ها احساس نمی‌کنند که باید بخوابند و در مقابل خواب مقاومت می‌کنند. در این مواقع، ممکن است از اتاق خواب بیرون بیایند، طلب آب کنند، در مقابل خوابیدن مقاومت کنند یا والدین را مدام صدا کنند. اگر کودکی به ۱۲ ساعت خواب کامل شبانه نیاز نداشته باشد و او را مجبور کنند که هر شب ساعت ۷ شب به رختخواب برود، باید انتظار وقوع پیامد‌های منفی را – مانند بیدار شدن در طول شب یا زودتر بیدار شدن در صبح – داشت.


یک رویکرد انعطاف‌پذیرتر درباره خواب وجود دارد که می‌تواند تغذیه متناسب با نیاز کودک را نیز تسهیل کند. به این نوع تغذیه، تغذیه واکنشی گفته می‌شود که یعنی مراقبان نه بر اساس برنامه مشخص و ازپیش‌معلوم بلکه بر‌اساس سرنخ‌ها و نشانه‌های گرسنگی که در نوزاد می‌بینند به او غذا می‌دهند. این نوع تغذیه با عناوینی نظیر «نوزاد-راهبر» یا «برحسبِ تقاضا» نیز شناخته می‌شود که بسیاری از نهاد‌های مرتبط با سلامت کودک مانند یونیسف آن را، هم در مورد تغذیه با شیرخشک و هم در مورد تغذیه با شیر مادر، توصیه کرده‌اند.


بسیاری از مطالعات نشان می‌دهند که رویکرد نوزاد-راهبر از بسیاری از جهات به رویکرد تغذیه برنامه-محور که براساس آن مراقبان به شکل الزام‌آور در ساعات معینی از روز به کودک غذا می‌دهند، برتری دارد. برای مثال یک مطالعه نشان داد که هرچه والدین تغذیه نوزادان خود را بیش‌تر کنترل کنند، احتمال اینکه کودک وزن بسیار کم یا وزن بسیار زیادی پیدا کند، بیش‌تر می‌شود.


این امر همچنین بر تغذیه با شیر مادر نیز اثر می‌گذارد. تغذیه بر اساس نیاز کودک ذخیره شیر مادر را حفظ می‌کند، تغذیه بر اساس برنامه‌ریزی با توقف زودهنگام شیردهی مرتبط بود و مادرانی که بر اساس کتاب‌های آموزشی رویکرد سختگیرانه‌ای را برای خواب و تغذیه نوزادان خود به کار گرفته بودند، خیلی کم‌تر احتمال داشت که اصلاً به نوزادشان شیر خودشان را بدهند.»


اِیمی براون، استاد رشته سلامت عمومی در دانشگاه سوآنسی می‌گوید: «علتش یا این است که مادرانی که می‌خواهند براساس نظم مشخصی به نوزادشان شیر بدهند، در ساعت‌هایی از روز از شیر دادن خودداری می‌کنند یا این نظم مشخص ذخیره شیر آن‌ها را کاهش می‌دهد.»


مشاهده و دنبال کردن نیاز‌های نوزاد ممکن است به نفع سلامتی روانی والدین نیز باشد. نظم روزانۀ والد-راهبر با افزایش میزان اضطراب در مادران مرتبط دانسته شده است. مطالعه دیگری که براون انجام داده است نشان می‌دهد مادرانی که گزارش کردند برای تغذیه و خواب نوزادان‌شان از کتاب‌هایی با آموزه‌های سختگیرانه و غیرمنعطف استفاده کرده‌اند، احساس افسردگی و استرس بیش‌تری دارند و اعتمادبه‌نفس‌شان در مورد قابلیت‌های‌شان در زمینه پرورش فرزند، پایین‌تر از سایرین است.


درنهایت، محققان خواب می‌گویند فقط باید به نوزاد خودتان توجه کنید تا ببیند کدام شیوه خوابیدن برایش مناسب‌تر است. آن‌ها می‌گویند: «اگر نوزادتان در طول روز خوشحال است، پس حالش خوب است. اگر غر می‌زند و ناراحت است ممکن است به خواب بیش‌تری نیاز داشته باشد.»

خواب در طول شب

برخی از مربیان و کتاب‌های مرتبط با خواب نوزاد می‌گویند خواب عمیق و پیوسته برای رشد نوزاد (و البته آسایش پدرومادر) بهتر است. اما حتی اگر ۱۲ ساعت خواب پیوسته هدفی قابل دستیابی هم بود، به لحاظ زیست‌شناسی یک چالش محسوب می‌شد. چنین خوابی، حتی در صورتی که امکان‌پذیر باشد، نوزاد را به خطر می‌اندازد.


همه انسان‌ها در طی خواب شبانه چرخه‌های بیداری و خواب را تجربه می‌کنند. اگر تمام نیاز‌های اولیه ما به عنوان افراد بزرگ‌سال تأمین باشد (مثلاً در طول شب احساس سرما نکنیم و برای یک پتوی دیگر از جای‌مان بلند نشویم یا احساس دستشویی رفتن نداشته باشیم) و آرامش ذهنی داشته باشیم (فردا یک امتحان مهم یا ارائه سخنرانی نداشته باشیم)، اگر در طول شب از خواب بیدار شویم، خیلی سریع دوباره خواب‌مان می‌برد. برای همین است که صبح روز بعد هیچ‌کدام از این بیداری‌های شبانه را به خاطر نمی‌آوریم.


چرخه خواب افراد بزرگ‌سال بیش‌تر از ۹۰ دقیقه نیست. اما چرخه خواب نوزادان نصف این مقدار است و علی‌رغم بزرگ‌سالان، نوزادان نمی‌توانند خودشان نیازهای‌شان را برطرف کنند برای همین بیداری آن‌ها در مقایسه با مال بزرگ‌سالان با هشیاری بیش‌تری همراه است.


یک مثال دیگر مربوط به تغذیه نوزاد است. انسان‌ها در مقایسه با نخستیان دیگر مغز‌های نسبتاً بزرگ‌تری دارند، اما کانال‌های تولد باریک‌تری دارند که به ما کمک می‌کند در هنگام راه رفتن بروی دو پا تعادل‌مان را حفظ کنیم. درنتیجه، نوزادانِ انسان به لحاظ عصب‌شناسی در مقایسه با نوزادان سایر پستانداران در بدو تولد نارس‌تر هستند – حجم مغز نوزاد انسان در بدو تولد یک‌سوم حجم انسان بزرگ‌سال است.


این یعنی نوزادان انسان بعد از تولد به انرژی بسیار بیش‌تری برای رشد سریع نیاز دارند. آن‌ها همچنین بسیار بی‌دفاع و ناتوان هستند و نیاز دارند که همیشه در مجاورت و نزدیکی مراقبان خود باشند. درنتیجه شیر مادر به جای آنکه چربی بالا داشته باشد – که می‌تواند به نوزاد احساس سیری زیاد بدهد و این امکان را فراهم آورد که نوزاد برای مدت طولانی‌تری تنها باشد – دارای قند بالاتر است که باعث می‌شود شیر مادر خیلی سریع‌تر هضم شود و نوزاد انسان نیاز داشته باشد مدام در مجاورت مادر باشد و شیر بخورد.


به این، این موضوع را اضافه کنید که معده نوزاد انسان بسیار کوچک است و فقط ۲۰‌میلی‌لیتر در هر زمان گنجایش دارد (چیزی در حدود ۴‌چای‌خوری) که به وضوح مشخص می‌کند که چرا نوزاد در طول شب و روز نیاز دارد به دفعات بیش‌تری شیر بخورد.


وندی هال، استاد بازنشسته دانشگاه بریتیش کلمبیا در رشته پرستاری و محقق خواب می‌گوید: «نوزادان بیدار می‌شوند. این کاری است که آن‌ها می‌کنند: آن‌ها غذا می‌خورند و بیدار می‌شوند. با گذر زمان آن‌ها رشد می‌کنند و چرخه خواب زیستی شبانه‌شان کم‌کم طولانی‌تر می‌شود. تا سه‌ماهگی چرخه خواب نوزاد به ۵‌تا ۶‌ساعت می‌رسد؛ و این یک موهبت است.»

حقایق حیرت‌انگیز و افسانه‌های شوکه‌کننده درباره خواب نوزادان

«اما باز هم به این معنی نیست که شما دیگر ۳‌تا ۴‌بار در طول شب برای غذا دادن به آن‌ها بیدار نمی‌شوید. فقط به این معنی است که چرخه خواب آن‌ها طولانی‌تر می‌شود و فواصل بیدار شدنِ نوزادان قدری بیش‌تر می‌شود.»


هرچه نوزادان بزرگ‌تر می‌شوند فرایند تغذیه ۲۴‌ساعته کم‌کم کاهش پیدا می‌کند. بسیاری از محققان خواب می‌گویند که یک نوزاد سالم با وزن طبیعی تا ۶‌ماهگی دیگر نیاز به تغذیه شبانه ندارد. متخصصان شیردهی اغلب با این نظریه مخالفند و می‌گویند که نوازادان هم‌چنان بعد از ۶‌ماهگی هم بیدار می‌شوند.


تحقیق اخیری که بروی ۵۷۰۰ نوزاد فنلاندی انجام شد، نشان داد که نوزادان ۳‌ماهه به‌طو میانگین ۲.۲‌بار در شب بیدار می‌شدند و نیاز داشتند که مراقبین آن‌ها را جابه‌جا کنند. دراین‌بین برخی نوزادان اصلاً بیدار نمی‌شدند و برخی ۱۵‌بار بیدار می‌شدند که نشان می‌دهد این طیف بسیار وسیع است.


این وضعیت تا یک‌سال نخست زندگی نوزاد ادامه داشت که به دلیل رشدنیافتگیِ سیستم عصبی نوزاد و آسیب‌پذیری بالای او در این دوره است.


در این مطالعه ۸ والد از هر ۱۰ والد نوزادان ۳ تا ۸ ماهه گزارش دادند که در یک هفته بیش‌تر از ۵ بار در شب بیدار می‌شوند. بعد از ۱۲ ماه این وضعیت به طرز چشمگیری تغییر کرد و تقریباً دوسوم از نوزادان ۱۸‌ماهه و تقریباً سه‌چهارم از نوزادان دوماهه دیگر نیازی نداشتند که شب‌ها در آغوش گرفته شده یا جابه‌جا شوند. این مطالعه هم‌چنین نشان داد که کیفیت خواب تا دوسالگی «بسیار متنوع» بود.


اشاره به این نکته مهم است که هرچند بیدار شدن در طول شب در میان نوزادان و حتی کودکان نوپا پدیده رایجی است، اما ارزش دارد که نوزادان و نوپا‌ها را ارزیابی پزشکی کنیم تا دلایل احتمالی دیگر مانند برگشت اسید یا چسبیدگی زبان به کفِ دهان رد شود.

خواب طولانی و نشانگان مرگ ناگهانی نوزادان

ممکن است دلیل دیگری برای بیدار شدنِ نوزادان در طول شب وجود دارد که شنیدنش می‌تواند والدینِ خسته را شوکه کند. نوزادان در واقع برای محافظت از خودشان در مقابل مرگ ناگهانی از خواب بیدار می‌شوند.


وقتی پای نشانگان مرگ ناگهانی نوزاد یا SIDS در میان باشد، مرحله خواب عمیق یا خواب با موجِ آهسته می‌تواند بالقوه خطرناک باشد. در این مرحله نوزادان می‌توانند به طور ناگهانی تنفس‌شان را متوقف کنند. یک نوزاد سالم در این وضعیت از خواب بیدار می‌شود. اما یک نوزاد با عوامل خطر (مانند ناهنجاری ساقه مغز که تشخیص‌داده‌نشده است) ممکن است بیدار نشود.


جیمز مک‌کنا، موسس و مدیر آزمایشگاه خواب رفتاری در دانشگاه نتردام در آمریکا، می‌گوید: «مجبور کردن نوزاد به داشتنِ خواب طولانی‌تر و عمیق‌تر عملی خام و ناپخته است که می‌تواند خطر نشانگان مرگ ناگهانی نوزاد را افزایش دهد.»


یکی از مثال‌های ناخوشایند و بدنام خواباندن نوزاد روی شکم است. بااینکه این وضعیت باعث آرام شدن نوزاد می‌شود، اما می‌تواند خطر مرگ ناگهانی در نوزادان را تا ۱۳ درصد افزایش دهد. بعد از کارزار‌های تبلیغاتی در سراسر جهان که به مادران آموزش دادند از خواباندن نوزادان روی شکم خوددرای کنند، نشانگان مرگ ناگهانی نوزاد به طرز چشمگیری کاهش پیدا کرد.


مک‌کنا می‌گوید خواب عمیق و بدونِ وقفه نوزاد نشانگان مرگ ناگهانی را تبدیل به یک همه‌گیری کرده بود. ما برای آنکه به چنین سطحی از خواب دست پیدا کنیم به والدین گفتیم که نوزاد را روی شکم بخوابانند که خودش عاملی مستقل برای افزایش مرگ ناگهانی است.

آیا بین خواب عمیق و طولانی و رشد نوزاد ارتباطی وجود دارد؟

محقق خواب، جودی میندل، به مدت ۱۸ ماه ۱۱۷ نوزاد و کودک نوپا را مورد بررسی قرار داد. او می‌گوید: «آنچه ما از طریق داده‌های‌مان که در آمریکا گردآوری شده است، فهمیده‌ایم آن است که رابطه واقعی بین خواب و رشد شناختی در سال‌های بعد زندگی نوزاد، وجود ندارد.» تیم تحقیقاتی میندل دریافت که حتی بین بیداری‌های شبانه نوزادان و کودکان و نتایج بهتر شناختی رابطه وجود داشته است.


یک مطالعه دیگر از کانادا خواب ۳۵۰ نوزاد را در سنین ۶ و ۱۲‌ماهگی و سپس مهارت‌های حرکتی و ذهنی آن‌ها را در سن ۳۶‌ماهگی بررسی کرد. نویسندگان این مطالعه نوشتند که بین خواب شبانه و رشد ذهنی، رشد روانی-حرکتی یا خلق مادران ارتباطی وجود نداشته است. آن‌ها افزودند که «ا خواب در طول شب با کاهش چشمگیر میزان شیردهی مادران مرتبط بود.»


و بزرگ‌ترین و طولانی‌ترین مطالعه طولی درباره ارتباط خواب در نوزادی و رشد کودک در ۶‌سالگی نشان داد که مداخله‌های رفتاری مانند مداخلاتی که برای کاهش تعداد دفعات بیدار شدن نوزادان در طول شب انجام می‌شوند، تفاوتی در عادت خواب، رفتار، احساسات یا کیفیت زندگی کودک در ۶‌سالگی ایجاد نمی‌کردند. آنچه اغلب مورد بررسی قرار می‌گیرد رابطه بین کمبود خواب و رشد ضعیف احساسی و اجتماعی است که تأکیدش روی کمبود کلی خواب است نه تعداد دفعات بیدار شدنِ نوزادان در طول شب.


حتی اگر چنین باشد باز همان سؤال همیشگیِ همبستگی در مقابل علیت مطرح است. نوزادی که کلافگی بیش‌تری دارد و نیاز بیش‌تری دارد تا والدین در طول روز و شب او را آرام کنند، ممکن است از آن دسته از کودکانی باشد که با تنظیم احساسات خود مشکل دارند. میندل می‌گوید: «شما نمی‌دانید که آیا علت این مسئله خواب است یا کم‌خوابیدن خودش نشانه‌ای از مشکلات احساسیِ نوزاد است.»

پس‌رفت خواب

آیا پس‌رفت یا رگرسیون خواب نوزاد حقیقت دارد؟ این اصطلاح اغلب به یک دوره زمانی خاص اشاره دارد که در آن خواب کودک آشفته می‌شود. برخی مدعی هستند که پس‌رفت خواب بسیار رایج و قابل‌پیشینی است. یک وبسایت مشاوره درباره خواب نوزادان برنامه رگرسیون خواب نوزاد را این‌طور شرح داده است: رگرسیون از ۸ تا ۱۰ ماهگی، رگرسیون از ۱۱ تا ۱۲ ماهگی و رگرسیون در ۱۸ ماهگی. ترسناک‌تر از آن این است که برخی وبسایت‌ها مدعی هستند که پس‌رفتِ خواب ۴ ماهه همیشگی است. یک مربی خواب دیگر نوشته است: «تا وقتیکه که نوزاد یاد نگیرد خودش را آرام کند، این مشکل حل نمی‌شود.»


محققان خواب می‌گویند که پس‌رفت خواب – حداقل آنطوری که توصیف شده است، وجود ندارد. میندل می‌گوید: «این افسانه است. من یک پایگاه داده بزرگ درباره خواب دارم. من تمام ماه‌های خواب را در دو سال اول زندگی کودکان مطالعه کرده‌ام و در هیچ ماهی شما نمی‌توانید با تغییر ناگهانی یا اوج گرفتنِ مشکلات خواب مواجه شوید. این مشکلات در طول زمان به طور پیوسته وجود دارند. مسئله فقط کودکان متفاوت در زمان‌های متفاوت است.»


پس‌رفت معمولاً ربطی به خواب ندارد بلکه به سایر اشکال رشد مرتبط است. یادگیری یک مهارت جدید مثل خزیدن یا راه رفتن باعث می‌شود کودک دچار هیجان شود و بخواهد بیش‌تر بیدار بماند. یا شاید دلیلش روانی باشد.


گرگوری می‌گوید: «نوزاد ممکن است درک بقای شیء را یاد گرفته باشد و براساس آن تشخیص دهد که اعضای خانواده حتی وقتی در کنارش نیستند، باز هم وجود دارند، پس به جای آنکه بخوابد، حضور آن‌ها را درخواست می‌کند.» البته تغییر در روند خواب می‌تواند نشانه‌ای از رفلاکس معده نیز باشد که نیازمند معاینات پزشکی است.


توماس آندرس، استاد سابق روان‌شناسی در دانشگاه کالیفرنیا-دیویس و محقق خواب با سابقه ۴۰ ساله، می‌گوید: «ما شاخص‌هایی برای بهبود خواب داریم. یکی از آن‌ها درصد خواب رِم در مقابل خواب غیررِم است. دیگری طولانی‌ترین دوره خواب یا اِل‌اِس‌پی است که می‌گوید نوزاد در هر زمان چه مدت بدونِ بیداری، خواب است. هر چه دوره‌های خواب طولانی‌تر شود، تعداد دفعات بیداری نوزاد کم‌تر می‌شود. اما آنچه به عنوان پس‌رفت خواب شناخته می‌شود، باعثِ پس‌رفتِ این شاخص‌ها نمی‌شود.»
پس‌رفت خواب می‌تواند در هر زمانی در ۶ ماه نخست زندگی نوزاد رخ دهد، اما هیچ ارتباطی به عقب‌ماندنِ نوزاد ندارد. تمایلات و عادات خواب کودکان با افزایش سن‌شان شکل می‌گیرد، اما هیچ مدرکی نشان نمی‌دهد که تغییرات خواب نوزاد همیشگی باشد.

خواب مستقل

برنامه‌ریزان خواب نوزاد می‌گویند که نوزادان باید در سریع‌ترین زمان ممکن خودشان به تنهایی به خواب بروند. اما برای نوزاد خوابیدن و بیدار شدن به تنهایی کار بسیار مشکلی است. سیستم نارسِ عصبیِ نوزادان (مغز نوزادان را به خاطر دارید؟) به این معنی است که آن‌ها برای تنظیم احساسات، که شامل رسیدن به آرامش برای به خواب رفتن نیز می‌شود، به مراقبین خود وابسته هستند.


در مطالعه‌ای که در فنلاند بروی ۵۷۰۰ نوزاد انجام شد، کم‌تر از نیمی از والدین گزارش دادند که نوزادان‌شان می‌توانند به طور مستقل و به تنهایی بخوابند. میندل می‌گوید استراتژی‌هایی وجود دارد که می‌تواند کمک کند نوزاد مستقل به خواب برود، اما دلیلی ندارد فکر کنیم که آرام کردنِ نوزاد توسط والدین برای خوابیدن مانعی برای رشد کامل آن‌هاست.


میندل در پاسخ به این پرسش که آیا تعداد بالای دفعات بیدار شدنِ نوزادان در طول شب به این معنی است که آن‌ها استقلال کسب نمی‌کنند، گفت: «خیر، فکر می‌کنم که مردم بیش‌از‌حد روی خواب متمرکز شده‌اند. عوامل بسیار بیش‌تری وجود دارند که در این زمینه دخیل هستند.»


حتی خوابیدن نوزاد با والدین نیز ارتباطی با مسائل شناختی و رفتاریِ طولانی‌مدت نوزاد ندارد. یک مطالعه که در برزیل و بروی ۴۰۰۰ نوزاد ۳ ماه انجام شد و آن‌ها را تا ۶‌سالگی تحتِ نظر داشت، نشان داد که کودکانی که در کنار مادران‌شان می‌خوابیدند بیش‌تر احتمال داشت که دچار اختلالات روانی بشوند. آن‌ها همچنین به این نتیجه رسیدند که بین رختخواب مشترک و مشکلات خواب در بین کودکان ارتباط وجود دارد.


اما این مطالعات یک ایراد بزرگ دارند، زیرا در بدو امر نمی‌پرسند که اساساً مشکل چیست که نوزاد همراه با والدینش می‌خوابد. اگر والدین نوزاد را به این دلیل به تختِ خود می‌آورند که نوزاد نمی‌تواند به تنهایی بخوابد، پس یک مشکل اساسی دیگر مطرح است که ارتباطی به جای خواب نوزاد ندارد.


حتی یک مطالعه نشان داده است که برخی از کودکان سنین پیش‌دبستانی که در دوران نوزادی با والدین‌شان رختخواب مشترک داشتند، در مقایسه با کودکانی که همیشه تنها خوابیده بودند یا کودکانی که دیرتر و در سن ۱‌سالگی با والدین تختِ مشترک داشتند، مستقل‌تر و خودمتکی‌تر بار آمده بودند.

حقایق حیرت‌انگیز و افسانه‌های شوکه‌کننده درباره خواب نوزادان

ریشه افسانه مشکلاتِ خواب نوزاد

بیش‌تر دانش ما درباره خواب نوزاد به ارزش‌های فرهنگی، فرضیات و ایدئولوژی‌ها برمی‌گردد نه به علم. مک‌کنا، انسان‌شناس، و یکی از طرفداران خوابیدنِ کودکان در کنار والدین، توضیح می‌دهد: «قرن‌ها نه تنها رایج بود بلکه واجب و ضروری بود که نوزادان در کنار خانواده بخوابند. در نبودِ برق یا منبع گرمایشی یا اتاق‌های مجزا، خوابیدنِ نوزاد و کودک در کنار مادر باعث می‌شد که نوزاد محافظت شود و شیردادنِ مادر به او نیز راحت‌تر باشد. در بسیاری از فرهنگ‌ها این رفتار هم‌چنان دیده می‌شود.


جنیفر جی راسیر و تریسی، انسان‌شناسانی که در این زمینه مطالعاتی داشته‌اند، می‌گویند: «تا قبل از قرن ۱۹ چیزی تحتِ عنوان نگرانی درباره خواب نوزاد وجود نداشت. همیشه یکی از اعضای خانواده در کنار نوزاد می‌خوابید تا در صورتیکه شب از خواب بیدار شود، او را آرام کند. هم‌چنین خانواده‌ها می‌دانستند که نوزاد هر وقت نیاز داشته باشد بیدار می‌شود و هر وقت نیاز داشته باشد، می‌خوابد.»


درواقع در دهه ۱۸۰۰ و با پدید آمدنِ انقلاب صنعتی طبقه متوسط و تأکید بر مفهومِ استقلال شکل گرفت. روز‌های طولانی‌ترِ کاری تمایل برای یک خواب بی‌وقفه در شب را بیش‌تر کرده بود و گسترش شهرنشینی بسیاری از والدین را از نعمت حمایت خانواده‌های‌شان محروم کرده بود و در این میان پزشکان مردی که باور داشتند حضور چند نفر در فضای خواب باعث «مسوم شدن» هوا می‌شود، شروع کردند به ارائه شیوه‌نامه‌هایی برای مادران و ماما‌ها که می‌گفت شکل درست خوابیدن چگونه است.
کتاب‌های جدید درباره خواب بر لزوم داشتنِ برنامه‌های خشک و نامعطف خواب تأکید می‌کردند و تأکید می‌کردند ضروری است که نوزاد دور از والدین و در محیطی جدا بخوابد تا مستقل و قوی بار بیاید.


درهیچ‌جای جهان چنین چیزی وجود نداشت. یک محقق می‌نویسد: «ژاپنی‌ها فکر می‌کنند فرهنگ آمریکایی که کودکان را مجبور می‌کند در سنین بسیار پایین شب‌ها تنها بخوابند، بی‌رحمانه است.» مادران گوآتمالایی این ایده را «شوکه‌کننده، غیرقابل‌قبول و مایه دلسوزی» می‌دانند.


امروز، بسیاری از مادران خسته اطلاعات خود درباره خواب نوزاد را از کتاب‌های آموزشی و مربیان خواب دریافت می‌کنند که البته در خارج از آمریکا نیز مشهور هستند. اما بسیاری از کتاب‌ها بر اساس شواهد به نگارش درنیامده‌اند و صنعت مربیان خواب نیز صنعتی بدونِ نظارت است. در نهایت، هر فردی می‌تواند مدعی شود که مربی خواب است.

نتیجه‌گیری نهایی چیست؟

بزرگ‌ترین، آسیب‌زننده‌ترین و بدفهمیده‌ترین مسئله درباره خواب نوزاد می‌تواند این عبارت ساده باشد: اینکه فقط یک رویکرد صحیح برای خواب نوزادان وجود دارد.


گرگوری می‌گوید: «خانواده‌های متفاوت، نیاز‌ها و ترجیحات متفاوت و رویکرد‌های متفاوتی برای خواب نوزادان‌شان دارند. تا زمانیکه ایمنی در رأس باشد، هر کدام از این رویکرد‌ها درست است؛ و البته مهم‌ترین نکته آن است که والدین به دنبال روش‌هایی برای کاهش خطر مرگ ناگهانی نوزاد در هنگام خواب باشند.»

۶

منبع: فرادید
دیدگاه شما
منتخب سردبیر