۹ دروغی که والدین هرروز به صورت ناخودآگاه به کودکانشان میگویند
بزرگ کردن بچهها کار آسانی نیست، و تمام زندگی شما دست کم تا زمانی که انسان کوچک خانهتان هجده ساله شود و خودش بتواند از عهده مسئولیتها برآید، زیر و رو میشود
قبل از اینکه او مستقل شود، شما به عنوان پدر یا مادر مسئول هستید که فرزندتان فردی خوب برای جامعه و یک انسان عاقل باشد. البته قصد نداریم دقیقاً بگوییم که چه کارهایی باید انجام بدهید، اما میتوانیم راز کوچکی را با شما در میان بگذاریم – اینکه دروغ ناآگاهانه اثر بدی روی کودکان دارد. به خصوص که وقتی کودک متوجه دروغ شما شود، این تصور را در کودکتان ایجاد میکنید که لابد دروغ اشکالی ندارد چون پدر و مادرم هم دروغ میگویند!!
البته، کاملا قابل درک است که گاهی اوقات ما برای محافظت از فرزندانمان به آنها دروغ میگوییم. عشق و محبت ما به کودکمان به حدی زیاد است که نمیخواهیم او هیچ آسیبی ببیند. با این حال، در غالب موارد این نوع دروغ گفتن هیچ نتیجه مثبت یا فایدهای برای کودک ندارد، بلکه نتیجه ای عکس داشته و کودکان ما را به افرادی دروغگو تبدیل میکند. و این نتیجه مطلوب و خوشایند ما نیست پس باید دروغ گفتن را متوقف کنیم و با خود و کودکانمان صادق باشیم.
۹ دروغی که والدین هرروز به صورت ناخودآگاه به کودکانشان میگویند
در اینجا چند مورد از دروغهایی که پدر و مادرها اغلب به کودکانشان میگویند همراه با راه حلهای مربوط به آنها ارائه شده است. این نمونهها به شما کمک میکنند تا راه حلهای دیگری برای دروغهای کوچکی که شاید معمولا به فرزندتان میگویید، پیدا کنید.
. من نمیگذارم هرگز اتفاق بدی برای تو بیفتد
حتما این نیت و قصد شما و هر پدر و مادری است اما چنین چیزی امکان پذیر نیست. شما نمیتوانید در ۱۰۰% موارد محافظ کودک خودتان باشید. در عوض میتوانید از حقیقت استفاده کنید و آن را در چهارچوبی نشان دهید که کودکتان اگرچه از خطرات واقعی آگاه است اما احساس امنیت و محافظت شما را تجربه میکند. شما میتوانید از جملاتی مشابه با اینها استفاده کنید:” من همیشه سعی میکنم که مراقب تو باشم اما اون بیرون آدمهای بدی وجود دارد و به همین دلیل نمیخواهم که تو از من دور بشی چون بعضی وقتها این آدمها بچهها رو از مامان و باباهاشون دور میکنند. من اینجا هستم که از تو مراقبت کنم اما اگر تو از من دور بشی و فاصله بگیری دیگر من اونجا پیش تو نخواهم بود و ممکن هست که تو خودت رو توی خطر قرار بدی “.
شاید شنیدن این جملهها، به جای آن دروغ ناآگاهانه، برای کودک ترسناک باشد اما حقیقت دارد. در واقع قصد شما این نیست که اضطراب و نگرانی زیادی و بی مورد را برای کودک خود فراهم کنید پس در انتخاب کلمات دقت کنید. اجازه دهید کودک شما بداند اگرچه سرقت کودکان اتفاقی کمیاب و نادر است اما به هرحال واقعیتی است که همه کودکان و والدین باید از آن آگاه بوده و مراقب غریبههایی که در مکانهای عمومی میبینند نیز باشند.
۲. پارک الان تعطیل است!
خوب میدانید که پارک باز هست اما خودتان وقت کافی برای بردن کودکتان به پارک را ندارید چون کارهای دیگری دارید که باید آنها را انجام دهید. به جای دروغ گفتن، صداقت داشته باشید:” مامان نمیتونه امروز تورو به پارک ببره چون باید بریم خرید این هفته رو انجام بدیم تا بتونیم غذا بپزیم و علاوه بر اون من کارهای مهم دیگه ای هم دارم که امروز باید انجامشون بدم “. ممکن هست که کودک شما در این شرایط گریه و شکایت کند اما هیچ اشکالی ندارد.
فرزندتان در عوض یاد میگیرد که واقعیت زندگی به گونه ای است که او نمیتواند همیشه هر چیزی که میخواهد را داشته باشد. گفتن حقیقت همچنین شما را به پدر یا مادری صادق و راستگو تبدیل میکند نه یک پدر یا مادر دروغگو زیرا در نهایت کودک شما بزرگ خواهد شد و خواهد فهمید که شما درمورد بسته بودن پارک به او دروغ میگفتید.
۳. دروغ ناآگاهانه؛ مطمئن باش که درد ندارد!خوب این مورد که خیلی پیش میآید! قرار هست که دکتر به کودک شما آمپول بزند و کودکتان هم در حال فریاد کشیدن است و شما هم میخواهید که فریادهای او را ساکت کنید و او را راضی به پذیرفتن آمپول کنید. به هر حال، فرزندتان فریاد میزند چون میداند که شما به او دروغ میگویید. شما در اولین تجربه او از آمپول زدن هم به او گفته بودید که درد نخواهد داشت. کودکتان این موضوع را بهتر از شما میداند. او از دردی که تجربه کرده بود فهمیده که شما به او دروغ گفته بودید.
به فرزندتان دروغ نگویید. به او بگویید که درد خیلی کمیخواهد داشت اما خیلی زود تمام میشود و در عوض شما به او آبنبات میدهید. به کودکتان توضیح دهید که او برای سلامتی اش باید این درمان را دریافت کند. دروغگو نباشید. این دروغ به سرعت شما را به یک فرد بد از نگاه کودکتان تبدیل میکند زیرا اگر به او بگویید که اصلا دردی نخواهد داشت و تزریق درد داشته باشد در واقع آن کسی که باید سرزنش شود شما خواهید بود. پس این حقیقت را به کودکتان بگویید و خواهید دید که بعد از آن او بیشتر از قبل به شما اعتماد خواهد کرد.
۴. تو واقعا هنرمند هستی!
لازم نیست که به دروغ کودک خود را تحسین کنید. باور داشته باشید یا نه، کودکان چندان که شما تصور میکنید زودباور نیستند. آنها میتوانند لحن صدای شما و زبان بدنتان را تشخیص دهند و به خوبی میفهمند که چه زمانی با آنها کاملا صادق و روراست نیستید. در عوض، شما میتوانید خلاقیت یا استعداد موجود در نقاشی یا کاری که انجام دادهاند را تحسین و ستایش کنید. آنها را بخاطر آن چیزی ستایش کنید که باور دارید واقعا وجود دارد نه نتیجه نهایی کار آنها که چیزی معمولی و متوسط است!
۵. دروغ ناآگاهانه؛ وقت خوابه!
ساعت به هفت و نیم رسیده و واقعا هم وقت خواب نیست! شما هم میدانید که ساعت خواب کودکتان ساعت ۸:۰۰ است. راه حل ساده این است که به او بگویید:” وقت آماده شدن برای رفتن به رختخواب هست “. کلمهها بسیار مهم هستند. شاید منظور شما این بوده که وقت آماده شدن برای رفتن به رختخواب است اما آنچه گفتید یعنی ” وقت خواب است ” کاملا مفهوم متفاوتی دارد.
وقتی فرزندتان خواندن ساعت را یاد بگیرد، باید کاملا مطمئن باشید که آنچه میگویید همان چیزی است که دقیقا منظورتان است و منظورتان هم دقیقا همان چیزی است که میگویید. در واقع مقصود این است که از اعتماد موجود بین خودتان و کودکتان محافظت کنید. شاید این دروغ تا حدی مصلحتی باشد اما هر دروغی واقعا میتواند مساله عدم اعتماد بین فرزندان و والدین را ایجاد کند.
۶. نمیدانم چه بلایی سر نقاشی ات آمده!
خوب میدانید که چه بلایی سر نقاشی کودکتان آمده چون شما خودتان آن را دور انداخته اید. جای کافی برای نگه داشتن همه نقاشیهای او ندارید و نمیتوانید که همهشن را نگه دارید. بهترین راه حل توضیح دادن همین مساله برای فرزندتان است. کشو یا کمد مخصوص نگه داشتن بهترین یا پرمعناترین نقاشی یا کارهای هنری کودکتان را به او نشان بدهید. کودک شما برای آنکه مطمئن شود که جای نقاشیاش امن است میتواند آن را در این کمد یا کشو قرار دهد. وقتی که این کمد پر شد، وقت آن رسیده است که کودک آنها را جدا کرده و هرکدام را که خیلی دوست ندارد دور بریزد. این کار به آنها مسئولیت پذیری دربرابر کارهای هنری شان را آموزش میدهد و شما را به پدر یا مادری راستگو و صادق برای کودک تبدیل میکند.
۷. دروغ ناآگاهانه؛ یک دقیقه دیگه میآیم!
قصد و نیت بدی ندارید. شما میخواهید کنار کودکتان باشید تا به او در انجام کاریی که در حال انجامش است کمک کنید. با این وجود، شما در حال انجام کار مهمی هم هستید و میخواهید آن را به پایان برسانید. و درست در همین موقع این جمله را به فرزندتان میگویید:” یک دقیقه دیگه میام “. به جای این جمله میتوانید به کودکتان بگویید که شما باید ابتدا فلان کار را به پایان برسانید و بعد پیش او خواهید رفت. با گفتن عبارت ” یک دقیقه ” به کودکتان دروغ نگویید چون کار شما ممکن است بیشتر از آن طول بکشد و زمان بیشتری برای ملحق شدن شما به کودکتان سپری شود. از گفتن این دروغ پرهیز کرده، حقیقت را به فرزندتان بگویید و مساله را کاملا برای او شفاف کنید.
۸. من از این خانه میروم!
این یکی واقعا یک دروغ ناخوشایند با اثرات منفی فراوان است! به جای استفاده از یک روش تهدیدآمیز، از نتایجی مشخص و واقعی برای به کار واداشتن فرزندتان استفاده کنید. میتوانید به او بگویید:” اگر کفشهایت را نپوشی و ۵ دقیقه دیگه آماده برای نشستن توی ماشین نباشی، عصر اجازه تماشای برنامه مورد علاقه خودت را نداری “.
هر بار که این اخطار را به او میدهید، حتما آن را عملی کنید. به این ترتیب خواهید دید که کودکتان حرف شما را به خاطر آن چیزی که به او گفته بودید گوش میکند نه به خاطر ترس و تهدیدی که از شما میشنود. او حرف شما را گوش میدهد زیرا حرف شما ارزش گوش کردن و انجام دادن دارد.
۹. دروغ ناآگاهانه؛ پول کافی برای فلان چیز نداریم
به جای گفتن این دروغ ناآگاهانه، متناسب با سطح درک فرزندتان به او توضیح دهید. به او بگویید که تصمیم دارید که همه باهم سفر بروید و به همین علت نمیتوانید به سینما بروید یا کار دیگری را که او در آن لحظه میخواهد انجام دهید. به او کمک کنید تا این موضوع را درک کند که انجام دادن برخی کارهای مشخص و جالب در مواقع خاص میتواند بهایی را برای آنها به همراه داشته باشد. به این ترتیب نه تنها به فرزندتان یکی از درسهای زندگی را آموزش میدهید بلکه خودتان هم از نظر او دروغگو نخواهید بود.
شناخت و درک عواقب کارها و رفتارهای بد!
شناخت و درک عواقب رفتار بد سریعترین راه برای اصلاح رفتار کودکتان است. اگر هر بار که به خرید میروید، کودک شما شکلات بخواهد و به همین دلیل موقع پرداخت سر و صدا راه بیندازد و شما برای ساکت کردن او بگویید ” دفعه بعد برات شکلات میخرم ” در حقیقت دارید مقدمات مشکل و دردسر دیگری را برای خود فراهم میکنید. درنهایت کودک شما میفهمد که شما هربار همین را میگویید و به این ترتیب او هم به سر و صدا کردن ادامه خواهد داد و این رفتار در او نهادینه و تثبیت میشود.
به سادگی صادق باشید و برای بداخلاقی کردن و سر و صدا راه انداختن کودک خود عواقبی را در نظر بگیرید. با به یاد سپردن این موضوع باید برای دفعه دیگری که به مرحله پرداخت میرسید راه حلی را از قبل در نظر گرفته باشید. شاید بهتر باشد که قبل از ورودتان به فروشگاه با کودک خود گفتگویی متناسب با سن و سال او داشته باشید و به او توضیح بدهید که بداخلاقی کردن و سر و صدا راه انداختن پذیرفته نخواهد شد.
به جای استفاده از یک دروغ ناآگاهانه، به او توضیح بدهید که پرخاشگری و بداخلاقی او در فروشگاه تنبیه مشخصی را برای او به همراه خواهد داشت. به عنوان مثال او بقیه آن روز از دیدن تلویزیون محروم خواهد شد. ممکن است که کودک شما همچنان به رفتار پرخاشگرانه خود در فروشگاه ادامه دهد اما زمانی که شما تنبیه اعلام شده را اجرا کنید، کودک به سرعت میفهمد که کارها و رفتارهای او نتایجی قطعی خواهد داشت و این به دلیل آن است که شما آنچه گفته اید را اجرا کرده اید.چنین دروغهایی باعث ایجاد بی اعتمادی در دراز مدت میشوند زیرا به تدریج کودک شما مسائل را تشخیص میدهد و متوجه دروغهای شما میشود. و وقتی چنین شد حس بسیار بدی نسبت به شما پیدا میکند. بنابراین عادت گفتن حقیقت را ایجاد کنید حتی اگر دانستن آن تا حدی برای کودکتان ناخوشایند یا دردناک باشد. اعتماد مهمترین پایه و اساس یک رابطه است پس وقتی میتوانید در همه موارد صادق و روراست باشید، با دروغهایتان این اعتماد را از بین نبرید.
3