روایتی از معماری شگفتانگیز پایتخت ایلخانان
میگویند نظامی گنجوی هفت پیکر خود را با الهام از هفت برج یا هفت گنبد مراغه سرود. شهر برجها زمانی برای شاعران و نویسندگان جهان کهن همان نقشی را داشت که برج شیشهای لندن برای شاعران و نویسندگان معاصر.
مارشال برمن در کتاب تجربه مدرنیته توضیح میدهد که چگونه نویسندگان آلمان و روسیه راهی لندن میشدند تا این برج را مثل طلیعه جهان پیش رو ببینند. همراه با توحید همتی کارشناس میراث فرهنگی به چهار گوشه شهر سر میزنیم تا چهار برج باقی مانده از هفت پیکر مراغه را ببینیم.
در همین گشت و گذار میفهمم که یکی از خلفای عباسی المسترشد بالله توسط فدائیان اسماعیلی حوالی مراغه کشته شده و در مدرسه اتابک محله قضات این شهر دفن شده است. محلهای که دو برج از پنج برج قدیمی آن یعنی برج مدور و برج کبود باقی مانده و پی و پایههای دو برج دیگر هم بهخوبی پیداست. اهالی مراغه برج کبود را با نام مقبره مادر هلاکو میشناسند. اما اجازه دهید از قدیمیترین برج این شهر یعنی گنبد سرخ در خیابان خیام شروع کنیم که در عصر سلجوقی ساخته شده و آغاز یک دوره شگفتانگیز در معماری ایران است.این برج چهارگوش در نیمههای قرن ششم هجری به دستور حاکم وقت آذربایجان عبدالعزیز بن محمود بن سعد و توسط بنیبکر محمد بن بندان بن محسن معمار بنا شد. مراغه با مجموعهای از انواع فنون معماری چوبی، آجری و صخرهای جایگاه ویژهای در ایران دارد و برج سرخ از این منظر یکی از اولینهاست؛ یک بنای ۹۰۰ ساله دو طبقه با تزئیناتی ساده و چشمنواز از انواع روشهای آجرچینی که همین هم جلوی شکست سازه را گرفته و به آن استحکام بخشیده است.هر طرف بنا دو طاقنمای زیبا دارد و کتیبه در ورودی به خط کوفی است با کاشیهای فیروزهای. مقرنسهای زیر گنبد که چهار ضلع بنا را به هشت ضلع و در نهایت به دیواره گرد گنبد تبدیل میکند، یکی از نخستین تزئینات بنا در معماری ایران به این سبک و سیاق است. گنبد بنا دو پوشش داشته که پوشش بیرونی فروریخته و پوشش درونی یا عرقچین باقی مانده است. صدا که درون برج میپیچد احساس میکنی کسی از آن سوی تاریخ با تو حرف میزند. واقعاً شگفتانگیز است. همتی میگوید اهالی مراغه به گنبد سرخ میگویند «قرمزی گنبذ» و به چند سوراخ در ارتفاع برج اشاره میکند: «این برج ظاهراً مقبره کسی بوده اما چه کسی، مشخص نیست.
برای همین بهتر است بگوییم برج یادمان. اما باتوجه به اینکه مراغه شهر نجوم بوده دورههای بعد این سوراخها را ایجاد کردهاند و کاربری رصدخانهای هم به آن دادهاند.»سری میزنم به زیرزمین سنگی یا سردابه بنا که ستون بزرگی برای استحکامبخشی و تقسیم بار در وسط آن قرار گرفته و روی ستون نوشته است «یادگار مهدی و ایوب ۷۱/۵/۸» خب این هم یک روش برای ماندن در تاریخ است.
به سمت صوفی رود و برج غفاریه میرویم که سازه چهارگوش آن شبیه برج سرخ است با این تفاوت که تزئینات پیچیدهتری دارد و استفاده از کاشیهای معرق و لعابدار و رنگ به رنگ هم بیشتر است. تفاوت دیگر در کتیبه بناست که به خط ریحان است نه کوفی. بنای غفاریه در زمان حکومت ایلخانی و روزگار پایتختی مراغه در سال ۷۰۷ هجری توسط قارا سنقر چرکسی که اصالتاً مصری بوده ساخته شده است. او یکی از بزرگان مصر بود که با حاکمیت به مشکل برخورد و به ابوسعید بهادرخان پسر الجایتو و آخرین پادشاه ایلخانی پناه آورد و به پاس دوستی با او برجی به تقلید از گنبد سرخ بنا کرد و چون علامت چوگان را به عنوان نشان خانوادگی خود انتخاب کرده بود، همان نقش را بر کاشیهای کتیبه طاقنما جای داد که همچنان باقی است. اما میانه قارا سنقر با بهادرخان خیلی زود خراب شد و سوءظن سلطان، قارا سنقر را به کام مرگ کشاند و برج یادمان او جایگاه ابدیاش شد.
پس از این ماجرا حاج حسین غفاری که تازه از حج برگشته بود، در کنار صوفی رود و مقبره قارا سنقر مجموعهای برای کمک به فقرا ساخت که از آن همه همچنان قبر چرکسی باقی است و نام آن به غفاریه تغییر کرده است.
لازم به توضیح است که اینجا قارا یا کارا واژهای ترکی نیست و به معنی بزرگ و گرانبها، ریشه پهلوی دارد. از این دست ترکیبات میتوان به قارا کلیسا و قارا باغ اشاره کرد. این واژه در انگلیسی به صورت گرند و در کردی به صورت گورا کاربرد دارد.
دروازه قدیم تبریز هم کنار برج غفاریه و پل صوفی رود به عنوان شریان اصلی تمدن و حیات بوده که حالا مهمترین فضاهای تفریحی شهر مثل پارک ملت، پارک شادی، بوستان یادگاران و بوستان غفاریه در ساحل آن قرار گرفته است.هلاکو نوه تموچین یا چنگیز مغول از سوی برادرش منگوقاآن که در چین بر تخت سلطنت نشسته بود، مأمور تصرف ایران و مصر و شام شد. او پس از تصرف ایران و شکست رکنالدین خورشاه رهبر اسماعیلیان و برانداختن سلسله عباسی و کشتن آخرین خلیفه این سلسله یعنی المستعصم بالله در بغداد، حدود ۷۶۰ سال پیش مراغه را به عنوان پایتخت خود انتخاب کرد و سلسله ایلخانی را بنیان نهاد. هلاکو بودایی و مادر و همسرش دوقوز خاتون مسیحی بودند و همین باعث اختلاف نظر در مورد محل دفن مادر وی در برج کبود است.
مخالفان میگویند این برج پیش از ایلخانان ساخته شده و مملو از تزئینات قرآنی است. بنابراین مادر هلاکو که مسیحی متعصبی بوده نباید در این مکان دفن شده باشد اما موافقان و خود اهالی مراغه معتقدند برج کبود بنایی آماده و زیبا و باشکوه بوده و دلیلی برای امتناع از دفن وجود نداشته است. خود هلاکو پس از مرگ در جزیره اسلامی ارومیه به خاک سپرده شد.برج کبود و برج مدور هر دو کنار هم و در محله قدیمی قضات بنا شده و مدرسه اتابک و قبر المسترشد بالله که دیگر جز پی و پایه و نامی در متون تاریخی چیزی از آنها باقی نمانده است. برج مدور که پس از برج سرخ قدیمیترین بنای مراغه است، تزئینات خاصی ندارد جز آجرچینی به شیوه چلیپای شکسته. کتیبه سردر کاشی فیروزهای و به خط کوفی است: «کل نفسا ذائقه الموت» آیهای که نشان میدهد این برج نیز مقبره کسی است که متأسفانه شناخته شده نیست.برج کبود، بنایی است ۱۰ ضلعی با تزئینات مختلف گره آجری و کاشیهای فیروزهای به خط ثلث و مقرنسکاریهای چشمنواز در زیر گنبد که با آیات قرآن تزئین شده و گچبریهای دخمه سردابه که یکی از زیباترین و چشمنوازترین تزئینات داخلی در معماری ایران است. در سردابه برج کبود دیگر نه خبری از ستون میانی برج سرخ است نه یادگاری مهدی و ایوب. درعوض میتوانید ساعتها به سقف کوتاه آن زل بزنید و در کرشمه اشکال هندسی و غمزه آجرچینی و گچبریهای ظریف چندصد ساله غرق شوید. برج کبود مرحله حیرت در هنر معماری است.