جوک های جدید و خنده دار مودبانه
مجموعه ای از جوک های مودبانه خیلی خفن و خنده دار در حد مرگ را در این بخش از دلگرم قرار داده ایم و امیدواریم که با خواندن این بخش لحظات شاد و پر از خنده داشته باشید.
جوک مودبانه + جوک های خفن خیلی خنده دار در حد مرگ
جوکها موضوعات مناسبی برای سرگرمی و دورهمیها هستند. حال اگر فضا کمی صمیمی نباشد بهتر است که از جوک های مودبانه استفاده کنید. در ادامه مجموعهای زیبا از جوک مودبانه را برای شما گرداوری کردهایم.
یارو لنگ بوده با کشتی میره سفر… وقتی برمیگرده رفیقش میگه خب سفر خوش گذشت؟؟ میگه نه بابا همش استرس داشتم هی میگفتن لنگرو بندازین تو آب؟
جوک های مودبانه و جالب
یارو داشته جلو پمپ بنزین سیگار میکشیده بهش میگن آقا اینجا پمپ بنزینه سیگار نکش میگه برو بابا من جلو بابامم سیگار میکشم!
جدیدترین جملات کوتاه و خنده دار
یه روز یه نفر کاغذی پیدا میکنه که روش یه شماره تلفن نوشته بود. زنگ میزنه به همون شماره و میگه: آقا من شماره تون رو پیدا کردم آدرس بدید بیارم خدمتتون!
یارو میره جبهه فرداش بر میگرده میگن چرا برگشتی؟ میگه پدر سوختهها به قصد کشت تفنگ بازی میکردن!
از یارو میپرسن: اگه گفتی کی به همه محرمه؟ یکم فکر میکنه میگه: سوپر مارکت سر محله! میگن: چرا؟ میگه: چون به همه شیر میده!
به یارو میگن متاسفم باید یه خبر بد بهت بدم، متاسفانه بابات مرده میگه نه بابا اصلا امکان نداره، میگن والله مرده، یارو میگه تا حالا اصلا سابقه نداشته!!!
از طرف میپرسن: برای زلزله زدهها چه کمکی کردی؟ میگه: خیلی شرمندم، دستم خالی بود… انشاءالله زلزله بعدی جبران میکنم!
جوک و لطیفه جدید و خنده دار
معلم به شاگرد میگه: پنج تا حیوان درنده نام ببر شاگرد میگه: ۲ تا ببر ۳ تا شیر!
غضنفر میره قهوه خونه و تا میتونه چایی میخوره… ۵ تا ۱۰ تا ۱۵ تا. صاحب قهوه خونه عصبانی میشه و میگه: ای بابا خسته نشدی این همه چایی خوردی؟ غضنفر میگه: آره والا، راست میگی… پس بیزحمت قربونت بگو یه چایی بیار بخوریم خستگیمون در بره
مجموعه جوک و لطیفه های خفن بامزه و خنده دار
یه بار با یه بنده خدایی دعوام شد در حد بزن بزن. بعد یهو دیدم وسط دعوا نشست دست دل گرفته شروع کرد خندیدن گفتم واسه چی میخندی؟
گفت چرا وقتی مشت میزنی مثله این فیلم هندیا صداشم درمیاری؟!
جملات کوتاه و خنده دار جدید
ﺯﻥ ﺯﯾﺒﺎیی ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﺳﺘﺮﺍﻟﻴﺎ ﮐﺎﻓﯽ ﺷﺎﭖ ﺑﺎﺯﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ، ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻠﺐ ﻣﺸﺘﺮﯼ ﻭ ﺿﻤﻨﺎ ﻭﺍﺩﺍﺭ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺭﻋﺎﯾﺖ ﺍﺩﺏ ﻭ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺑﺘﮑﺎﺭﯼ ﺑﺨﺮﺝ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺍﻋﻼﻡ ﮐﺮﺩ، ﻧﺤﻮﻩ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﻭ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﺷﻤﺎ ﺭﻭﯼ ﻗﯿﻤﺖ ﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﺍﺛﺮ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﺩ:
ﯾﮏ ﻓﻨﺠﺎﻥ ﻗﻬﻮﻩ = ﭘﻨﺞ ﺩﻻﺭ
ﯾﮏ ﻓﻨﺠﺎﻥ ﻗﻬﻮﻩ ﻟﻄﻔﺎ = 4 ﺩﻻﺭﻭ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﺳﻨﺖ
ﺻﺒﺢ ﺑﺨﻴﺮ ، ﻳﻚ ﻓﻨﺠﺎﻥ ﻗﻬﻮﻩ ﻟﻄﻔﺎ = 4 ﺩﻻﺭ
ﺻﺒﺢ ﺑﻪ ﺧﯿﺮ ، ﺭﻭﺯ ﺧﻮﺑﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ ، ﯾﮏ ﻓﻨﺠﺎﻥ ﻗﻬﻮﻩ لطفا = 3.5 ﺩﻻﺭ
ﺑﺪﯾﻬﯽ ﺍﺳﺖ ﻫﻤﻪ ﺗﺮﺟﯿﺢ ﻣﯽﺩﺍﺩﻧﺪ ﻣﻮﺩﺏﺗﺮ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﭘﻮﻝ ﮐﻤﺘﺮﯼ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﻧﺪ.
ﯾﮏ ﺍﺻﻔﻬﺎﻧﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﺑﺎ ﺧﺒﺮ ﺷﺪ به محض ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ ﮐﺎﻓﯽ ﺷﺎﺏ ﺻﺎﺣﺐ ﮐﺎﻓﻪ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﺑﻮﺳﯿﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ:
ﺻﺒﺤﯽ ﺷﻮﻣﺎ ﺑﺨﯿﺮ ﺧﻮﺷﮕﻞ ﺧﺎﻧﻮﻡ، ﺣﺎﻟﺘﻮﻥ ﺧُﺒِﺲ؟
ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺑﺎﺑﺎتون ﭼﯿﻄﻮﺭﻥ؟ ﭼﻪ ﺁﻓﺘﺎﺑﯽ ﺷﺪﺱ ﺍﻣﺮﻭﺯ، ﻗﺮﺑﻮﻧﯽ ﺩﺳﺘﺘﻮﻥ، ﻣﯽ ﺷﺩ ﻟﻄﻒ ﻭ محبت ﮐﻨﯿﻦ ﻭ ﯾﮏ ﻓﻨﺠوﻥ ﻗﻬﻮﻩ ﻭﺍﺳﻪ ﻣﻦ ﺑﯿﺎﺭﯾﻦ؟ ﻧﺮﺳﯿﺪﻩ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﮐﺎﻓﯽ ﺷﺎپیتوﻥ ﺷﺪﻡ…
ﻫﯿﭽﯽ ﺁﻗﺎ، ﯾﮏ ﻗﻬﻮﻩ ﻣﺠﺎﻧﯽ ﺧﻮﺭﺩ، ﭘﻨﺞ ﺩﻻﺭ ﻫﻢ ﺩﺳﺘﯽ ﮔﺮﻓﺖ موﻗﻊ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ ﻫﻢ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺭو یه ﻣﺎﭺ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ…!
جوک های جدید و خنده دار
ﺳﻪ ﺗﺎ اسکول ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻦ ﯾﮏ ﯾﺨﭽﺎﻟﻮ ﺑﺒﺮﻥ ﻃﺒﻘﻪ ﺷﯿﺸﻢ
ﺗﻮ ﻃﺒﻘﻪ 5 ﯾﮑﯿﺸﻮﻥ ﻣﯿﮕﻪ: ﻣﻦ ﺑﺮﻡ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻮﻧﺪﻩ
ﻣﯿﺮﻩ ﻭ ﺑﺮﻣﯿﮕﺮﺩﻩ ﻣﯿﮕﻪ: ﯾﮏ ﺧﺒﺮ ﺧﻮﺏ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﯾﮏ ﺧﺒﺮﺑﺪ میگن اول خبر خوب بگو و بعد خبر بد.
میگه: ﺧﺒﺮ ﺧﻮﺏ اینکه 1 ﻃﺒﻘﻪ ﻣﻮﻧﺪﻩ
ﺧﺒﺮ ﺑﺪ: ﺳﺎﺧﺘﻤﺎﻧﻮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﺍﻭﻣﺪﯾﻢ!
لطیفه های خنده دار و مودب و کوتاه
تو ﺟﺎﺩﻩ ﺗﺼﺎﺩﻑ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻫﻤﻪ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻥ…
دختر فضوله ﻭﺍﺳﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺻﺤﻨﻪ ﺭﻭ
ﺍﺯ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﺒﯿﻨﻪ ﻣﯿﮕﻪ ﺑﺮﯾد ﮐﻨﺎﺭ ﻣﻦ همسرشم!!
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺎﺩ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ
ﺍﻻﻍ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﮐﻨﺎﺭ ﺟﺎﺩﻩ…!!
ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﺧﻨﺪﯾﺪﻥ ﺷﺪﯾﺪ ﺟﺎﻥ ﺑﺎﺧﺘﻦ!!
الاغه هم از شدت خوشحالی زنده شده میگه من زنمو میخوام!
وقتی پذیرفتم تو کلانتری بجای مادرم، بگم از من کلاهبرداری شده، فکر نمیکردم مادرم ممکنه اونقدر تو نقشش فروبره که به پلیسا بگه: دخترم از بچگی ساده و خر بود!
جوک و لطیفه خنده دار در حد مرگ
داشتم تو کوچه راه میرفتم یه خانمه با ماشین رفت تو چاله آب پاشید همه صورتم
و لباسام خیس شد، وایساده میگه وای خیس شدید؟
گفتم پ نه پ دیدم یه خانم محترمی مثل شما رانندگی یاد گرفته… اینا اشک شوقه
جوک مودبانه
بانو هایده سوالای کنکور که دید ناخوداگاه سهبار پشت سر هم گفت: چقده سخت خدایا و از همونجا یه راست رفت خواننده شد.
دو ترم پیش یه رفیق داشتم تو دو روز شیش تا امتحان داشت، از اون روز به بعد صداش زدیم سردار ازمون!
اون چه حشره ایه که “سبزه و سنگ” می خوره ؟
.
.
.
.
.
حشرۀ سبزِ سنگ خوار !
یادم باشه حتماً وقتی خواستم ازدواج کنم
یکی از شرایط این باشه که همیشه کنترل تلوزیون دست من باشه !
اعتراف میکنم که:
وقتی کوچیک بودم حدودا 6 ساله بودم داداشم چند ماهه بود.یه روز که مامانم نبود دیدم داداشم داره گریه میکنه گفتم شاید گرسنش باشه رفتم شیشه پستونکشو گرفتم دیدم پره دادم بهش بعد دیدم دهنش کف کرد.بعدا فهمیدم مامانم توش مایع ریخته بود گذاشته بود اونجا تا بعدا بشوره!!!!!!
خیلی وقته فکرم به این مشغول شده
که همه پرنده ها نر و ماده شون یه اسم داره
چرا مرغ و خروس دوتا اسم متفاوت دارن !؟
به به چه تکی چه اسی عجب پیامی !
مسیج هایت همه خوب و قشنگ نیس بالاتر از پیام تو زنگ !
اینم از ورژن جدید روباه و زاغ فک کنم میخواد ازش شارژ بگیره !
کبوتر لب تنگ ماهی نشسته بود ، گفت:سقف قفست شکسته چرا فرار نمیکنی؟
ماهی با چشمهای قشنگش نگاهی نافذ به کبوترکرد و معصومانه گفت :واسه پدر مادرت متاسفم بااین بچه تربیت کردنشون
“این مگه اصن توو جزوه بود” چیست؟
سوالی که پس از خواندن هر سوال امتحان در ذهن یک دانشجو تکرار میشود!
یکی از فانتزیام اینه که در حال رانندگی با عوض شدن اهنگ تغییر سرعت بدم…ولی حیف با پراید نمیشه امتحانش کرد
سن من بستگی به خواست مامانم داره
یه وقتا می گه
«تو دیگه بچه نیستی، این کارا چیه؟ از تو بعیده»
یه وقتا هم می گه
«تو هیچی حالیت نیست … بچه ای هنوز، این چیزا رو نمی فهمی!»