۵ نشانه اولیه و هشداردهنده اعتیاد
هرچه تشخیص زودهنگامتر باشد، چشمانداز درمان امیدبخشتر است. این اصل پزشکی برای تشخیص و درمان اعتیاد نیز کاربرد دارد و اهمیت شناسایی زودهنگامِ علائم هشداردهنده اعتیاد نباید ناچیز شمرده شود
هرچه تشخیص زودهنگامتر باشد، چشمانداز درمان امیدبخشتر است. این اصل پزشکی برای تشخیص و درمان اعتیاد نیز کاربرد دارد و اهمیت شناسایی زودهنگامِ علائم هشداردهنده اعتیاد نباید ناچیز شمرده شود.
اعتیاد یک اختلال پیشرفتکننده است که اگر بهحالِ خودش رها شود؛ نهتنها اوضاع بیمار بهتر نمیشود بلکه بدتر شود. وقتی فردی همهچیزش از جمله شخصیت، خانواده، دوستان و شغلش را از دست میدهد، درواقع بسیاری از چیزهای مهم زندگی که مشوقهای او برای بهتر شدن هستند را از دست داده است.
خواندنی ها
سیگار معمولی یا الکترونیکی؛ کدام یک کم خطرتر است؟
۵ هدف مهم برای کمک به رشد فردی در سال جدید
حداکثر چهار هزار هفته روی زمین هستیم؛ چرا وقت تلف میکنیم؟
شناختهشدهترین علائم اعتیاد علائم جسمی هستند که در مراحل آخر بروز میکنند. در مورد افراد معتاد به الکل چهره سرخ، در مورد معتادان به کراک لاغری بیشازاندازه، و در مورد استعمالکنندگانِ شیشه، زخمهایی که روی صورت پدید میآیند، شناختهشدهترین علائم اعتیاد هستند.
اما نخستین علائم هشداردهنده اعتیاد، تغییرات رفتاری هستند که اعضای خانواده، دوستان و همکاران میتوانند آنها را شناسایی کنند.
توجیهکردن و فرافکنی
معتادان به انواع مواد مخدر، مصرفِ مواد را توجیه میکنند. آنها خودشان را متقاعد میکنند که بنا به دلایلی مانند رفع خستگی، معاشرت اجتماعی، استراحت، خواب بهتر یا فراموش کردنِ مشکلات زندگی مواد مصرف میکنند. آنها نیازهای واقعی دارند و تصور میکنند که چاره نیازهای آنها مصرف مواد مخدر است.
وقتی تمایل به مصرف مواد در فرد افزایش پیدا میکند، او زندگیاش را طوری ساماندهی میکند که بتواند دسترسیِ دائمی به مواد داشته باشد. اگر برنامه زندگیاش طوری تغییر کند که او نتواند در زمان مناسب به مواد دسترسی داشته باشد، عصبی و کلافه میشود و والدین، شریک زندگی، فرزندان یا همکار خود را متهم میکند که رفتارشان عجیب و ناعادلانه است.
اعضای خانواده آسیبپذیرترین اهداف هستند که اغلب برای جلب رضایت فرد معتاد تلاش میکنند رفتارشان را طوری تغییر دهند که رضایت او جلب شود.
نوسان خلق و تغییر شخصیت
درحالیکه افراد معتاد اغلب منتقدانِ سرسختِ سایرین هستند، این رفتار خودشان است که پیشبینیناپذیر است و خیلی سریع از حالت سرخوشی به عصبانیت و ظن تغییر پیدا میکند. زمانی که فرد معتاد به مواد دسترسی ندارد یا در حالِ ترک مواد است، نوسان خلق بیشتر میشود.
در افراطیترین حالت ممکن معتاد دچار سندرم دکتر جِکیل و آقای هاید میشود. افراد معتاد به دلایلی که هنوز نمیشناسیم، تغییرات شخصیت را در هنگام مصرف مواد تجربه میکنند. در بدترین حالت ممکن اینطور بهنظر میرسد که دو شخصِ متفاوت در یک بدن زندگی میکنند. دریکلحظه آن آدمِ دوستداشتنی ناپدید میشود و جایش را به یک غریبه میدهد که از کنترل خارج است.
برای مثال فردی میتواند بسیار اخلاقی باشد، اما بر اثر مصرف مواد الکلی به کارهای غیراخلاقی دست بزند. یا پدر و شوهری مهربان در هنگام استعمال تبدیل به فردی خشگمین و نامهربان میشود و ممکن است هیچچیزی از رفتارهای ناشایستش به یاد نیاورد.
تنزل روابط
تجربه شروع استعمال مواد مخدر اغلب با مهمانیها و دورهمیها شروع میشود و همینطور که فرد علاقهاش به مواد بیشتر و اعتیادش بیشتر میشود، حلقه روابطش نیز کوچکتر میشود تاجاییکه اطرافش را فقط افراد معتاد به مواد میگیرند. درنهایت، حتی این افراد نیز ممکن است ناپدید شوند و فرد منزوی و تنها بشود.
زندگی خانوادگی افراد معتاد اغلب دچار تغییرات ناگهانی مثل جدایی وطلاق میشود. فرزندان ممکن است فراری شوند، تصمیم بگیرند با خویشاوندانشان زندگی کنند یا در سنین کم خانه و زندگیشان را جدا کنند.
عملکرد ضعیف شغلی
بسیاری از افراد معتاد برای حفظ شغلشان که منبع درآمدی برای خرید و دسترسی به مواد است، درد زیادی را متحمل میشوند. اما دیر یا زود، عملکرد شغلی آنها روبهوخامت میگذارد. آنها کمکم متوجه میشوند که تمرکز برایشان سخت است و نمیتوانند ازعهده سادهترین وظایف شغلی بربیایند.
ممکن است دچار نوسان خلق شوند یا خشموعصبانیتشان را بر سر همکارانشان خالی کنند یا دیر سر کار بروند ـ این دیر رفتنها بهخصوص بعد از تعطیلات بسیار شایع است.
برای بسیاری از افراد معتاد، مشکلاتِ شغلی پایان همه چیز است. آنها بعد از ازدستدادنِ شغل به ترتیب دچار زوال جسمی، احساسی و ذهنی میشوند و آشفتگی را در عمیقترین سطح ممکن تجربه میکنند. بسیاری از معتادین، بعد از این مرحله، بهمدتی طولانی رنج زیادی را متحمل و دچار مرگی زودهنگام و ناشی از اعتیاد میشوند.
بحران معنوی
تغییرات شدیدی که در عملکرد مغز فرد معتاد و بهدلیلِ تمایلِ سیریناپذیر به مواد رخ میدهد، تغییراتِ روانی و روحی عمیقی را در زندگی او ایجاد میکند. بسیاری از معتادان نهتنها با دوستان و خانواده غریبه میشوند بلکه دیگر خودشان را هم نمیشناسند.
جیمز میگوید: «در اواسط دهه بیست زندگی بهتمامی فقط سویه تاریکِ شخصیتم را زندگی میکردم. بخشی از من هنوز میخواست ترک کند، اما دیگر شبیه منِ واقعی نبود. وقتی ندای درونیام نهیب زد که باید به زندگی برگردی، با تعجب از خودم پرسیدم این غریبه که بود که با من صحبت میکرد؟»
شخصیتِ سایه حتی میتواند پیش از سنگین شدنِ مصرف مواد پدید بیاید. مواد مخدری که تغییر خلق ایجاد میکنند، لُبِ پیشانی مغز را تغییر میدهند و بر قضاوت، کنترل تنشها و خودکنترلی اثر میگذارند. ازکارافتادنِ این «سیستم امنِ رفتاری»، باعث میشود که بسیاری از ضعفهای رفتاری مانند خشم، خوددلسوزی، حرص، نفرت، خشونت، خیانت جنسی و ...، که در همه افراد وجود دارد، در افراد معتاد به شدیدترین شکل ممکن بروز کند.
افراد معتاد معمولاً زندگیِ معنویشان را ترک میکنند و کمتر در مراسم دعا، مدیتشین یا سایر جمعیتهای معنوی حضور پیدا میکنند. افراد معتاد پول قرض میکنند و قرضشان را هرگز پس نمیدهند. معمولاً دوستان و اعضای خانواده را با کلامِ نیشدار آزار میدهند.
ازطرفی، مصرف یک نوع ماده مخدر، راه را برای مصرف سایر مواد مخدر باز میکند. آنها حتی ممکن است خودشان به فروشندگان
ازطرفی، مصرف یک نوع ماده مخدر، راه را برای مصرف سایر مواد مخدر باز میکند. آنها حتی ممکن است خودشان به فروشندگان مواد تبدیل شوند.
بسیاری از افراد معتاد ـ از شرم یا ترس ـ سعی میکنند هر نشانه فیزیکیای مانند مواد، ابزار استعمال مواد و ... را مخفی کنند. آنها دروغ میگویند و دزدی میکنند تا همیشه بتوانند به مواد دسترسی داشته باشند. برخی از آنها همسران و فرزندانشان را اذیت و آزار میکنند.
اگرچه معتادان ممکن است خونسرد و بااعتمادبهنفس ظاهر شوند، اما آنهایی که به ارزشهای شخصیشان خدشه وارد میکنند، حسِ عمیقی از شکست و تحقیر شدن دارند. مهم نیست که معتاد چهقدر متکبر یا بااعتمادبهنفس بهنظر برسد، حسی که عمیقاً احساس میکند شرم و نفرتازخود است.
این احساسات فرد معتاد را در چرخه مداوم خودتحقیری و مصرف مواد به دام میاندازد. پایان زندگی فرد معتاد میتواند مرگ زودهنگام، خودکشی یا زندگی در ناامیدی باشد.