چرا با وجود دوازده امام، ما را شیعه جعفری مینامند؟
اگر فعالیتی غیر از فعالیتی که امام صادق (ع) انجام داد، صورت میگرفت، شاید دیگر اثری از اسلام باقی نمیماند.
حرکتی آغاز شد که راهی جدید را مقابل پای مسلمانان و شیعیان میگذاشت. زمانی که جنگهای بی وقفه بین بنی امیه و بنی عباس بر سر حکومت بالا گرفته بود و مردم دیگر مثل گذشته پایبند مسیر رسول خدا (ص) نبودند، مردی از خاندان اهل بیت (ع) آمد و به جهاد علمی پرداخت. تا زمان امامت امام جعفر صادق (ع) هیچگاه چنین آزادی برای یک امام ایجاد نشده بود. همیشه حکومتهای مختلف بی رحمانه بر امام شیعه میتاختند. البته این راه از زمان پدر امام صادق (ع) یعنی امام محمد باقر (ع) آغاز شده بود. حرکت عظیم امام صادق (ع) باعث شد، جایگاه شیعه به حدی بالا رود که تا امروز همه شیعیان را شیعه جعفری مینامند.
حجت الاسلام و المسلمین حسین غفاری کارشناس مذهبی و پژوهشگر دینی درباره دوران امامت امام صادق (ع) و اینکه چرا ما را شیعه جعفری مینامند، ، بسیاری این سوال در ذهنشان است، که چرا شیعیان را شیعه جعفری مینامند؛ چرا مثلا شیعه علوی خطاب نمیکنند؟ در پاسخ به این سوال باید توضیحی داده شود. راز بقای هر اندیشه و مکتبی، محتوای آن است. هر نظریه و اندیشهای تا زمانی میتواند در جامعه بماند که جایگزین نداشته باشد؛ جایگزینی که با نظریه جدید محتوای بهتری را به بشریت بدهد، وگرنه اندیشه قبلی همچنان مورد استقبال است. برای مثال پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، مشروطه هم بود، اما نه در جامعه ما ریشه دار شد و نه به نتیجه رسید. مکتب اسلام در مقابله با مکاتب جاهلی، قرار داشت. این مکاتب یکسری مبانی فردی و اجتماعی برای خودشان داشتند که به آن معتقد بوده و عمل میکردند. راز موفقیت اسلام در برابر اندیشههای جاهلی باعث بقای این دین مبین شده است.
وی افزود: اندیشه اسلام با ورودش، دیگر مکاتب را کنار زد. شاید علت شکست بسیاری از مکاتب در تاریخ بشریت نبود طرح جایگزین بوده است. بسیاری از مکاتب اندیشه موقت دارند و میخواهند یک سیاهی را پاک کنند، اما به محض ورود یک طرز تفکر جدید، به نابودی کشیده میشوند. امام صادق (ع) در مسیر تکاملی حرکت شیعه قدم بلند برداشتند. در تاریخ اسلام با دو گام موثر مواجه هستیم؛ نخست گام اول بود که پیامبر اکرم (ص) برداشتند و با مجاهدت بی وقفه، اعتقاد نا صحیح در جاهلیت را از بین ببرند. در زمان امام صادق (ع) یکسری افکار و اندیشههایی نو پا وارد اسلام شده بود که به مرور زمان خرافات را همراه خود وارد این دین کرد. امام صادق (ع) با توجه به موقعیت استثنایی که به سبب اختلاف بنی امیه و بنی عباس برایشان پیش آمده بود، با طرح جایگزین، شیعه حقیقی را معرفی کردند.
این کارشناس مذهبی در ادامه به تشریح وضعیت جامعه عرب در زمان امام صادق (ع) پرداخت و اظهار کرد: باید این نکته را بدانیم که لفظ شیعه، از دوران امام علی (ع) رواج پیدا کرد. بسیاری تصور میکنند که لفظ شیعه از زمان امام صادق (ع) رونق گرفته است، اما در برخی از احادیث لفظ شیعه بارها آمده است. مثلا در روایتی داریم که علی (ع) و شیعیانش رستگارند. لفظ شیعه بوده، اما شیعه جعفری از زمان امام صادق (ع) آمده است. عصر امام صادق را عصر تضارب آرا و عقاید مینامند. یکسری فرقههای ضاله که از قبل فعالیت میکردند، در این دوران تشکیل سیستماتیک دادند و مجدد خود را عرضه کردند. فرقه «جبریه» و حتی «خوارج» از جمله این فِرق هستند. این فِرق میآمدند و با نفوذشان در شیعیان باعث میشدند که طبقات مسلمین هم یکسری شبهات برایشان پیش میآید؛ چراکه این افراد میآمدند در ذات، اصول اعتقادات و همچنین تفاسیر قرآن (در مسائلی مثل قضا و قدر) شبهه ایجاد میکردند.
حجت الاسلام و المسلمین غفاری ادامه داد: یکسری انحرافات در زمان امام صادق (ع) ایجاد شد و در عین حال فضای مناسبی هم برای بیان معارف دینی به وجود آمد. در جامعه آن روز عرب شبهات بسیار زیادی ایجاد شده بود. اگر امام صادق (ع) به عنوان زمام دار جامعه شیعه بی تفاوت مینشست و کم کاری میکرد، این شبهات کل اسلام را فرا میگرفت. به این ترتیب اصل اسلام از بین میرفت. دیگر چیزی از شیعه باقی نمیماند. از جمله فعالیتهای این فرزند رسول خدا (ص) این بود که با وجود شبهات فراوان، به شرح اصول اعتقادی پرداختند. حضرت مسلمان را جمع میکردند و برایشان از اصول اعتقادی میگفتند. فردی مثل مفضل نزد امام آمد؛ شبههای توحیدی داشت. امام صادق به شرح مباحث توحید پرداختند. مفضل به جایی رسید که الان کتابی با نام «توحید مفضل» در دست است. ایشان پاسخگوی شبهات مسلمانان و شیعیان بودند.
این پژوهشگر دینی در ادامه به شبهات مسلمانان و شیعیان در زمان امام صادق پرداخت و بیان کرد: بسیاری نزد امام صادق (ع) میآمدند و میگفتند، برای ما شبههای ایجاد شده که آیا خدا را میشود دید؟ ذات اقدس الهی قابل رویت است یا نه؟ همه فرق مسئله رویت خدا را مورد بررسی قرار داده بودند؛ بنابراین حضرت باید پاسخ در خوری به این شبهه میدادند. امام صادق (ع) فرمودند، چشمها او را نمیبیند، اما قلبها با حقیقت ایمان خدا را درک میکند. به این ترتیب چنین شبهاتی را پاسخ میدادند. نکته دیگر جلسات درس حضرت بود. ایشان تشکیل دهنده دانشگاه بزرگ جعفری بودند که در آن چهار هزار شاگرد تربیت کردند. این تعلیم و تربیت شاگردان باعث شد هر شاگرد به سبب استعدادی که داشت، در یکسری از علوم آموزش میدید. هر شاگرد امام صادق (ع) نیز پس از پایان دوره آموزش خود شاگرد تربیت میکرد. به این شکل هرمی بزرگ از شاگردان امام صادق (ع) تشکیل شد. این رفتار امام باعث شد که فقه شیعه پالایش شود.
وی در پایان اضافه کرد: امام صادق (ع) مناظرات علمیه زیادی داشتند. هر کس ایشان را دعوت به مناظره میکرد، حضرت استقبال میکردند، در کنار فرد مینشستند و با اعتقادات خود جوابشان را میدادند. البته باید به این نکته توجه کنیم که همه امامان شیعه، برای اعتلای اسلام زحمت کشیده اند. اینگونه نیست برخی بیشتر و برخی کمتر تلاش کرده باشند، اما امام صادق (ع) زمانی به مقام امامت رسیدند که این شبهات به بالاترین حد خود رسیده بود. امام آمدند و مذهب شیعه را به شکل رسمی پایهگذاری کردند. از آن زمان همه امامان بر مبنای اصول امام صادق (ع) پیش رفتند. خیلی از فرقههای ظاله و انحرافی از بین رفتند و یک عده کمی هم متاسفانه باقی ماندند. تمام بزرگان فرقههای اهل سنت حتی ابوحنیفه شاگرد امام صادق (ع) هستند. ابوحنیفه میگفت اگر دو سال شاگردی امام صادق (ع) نبود من به هلاکت میرسیدم. این افتخار ماست که حتی مخالفان شیعه شاگرد ایشان بودند.