مادران خودشیفته|رمان

با مادران خودشیفته‌ی رمان‌ها آشنا شوید

اختلال شخصیت خودشیفته

با مادران خودشیفته‌ی رمان‌ها آشنا شوید

در افسانه‌های یونان نارسیس یک شکارچی بود که به زیبایی مشهور است. او به همه‌ی عشاق خود بی‌توجه بود تا آن‌که انعکاس چهره‌ی خود را در آب برکه‌ای دید و عاشق آن شد. برای همین هرگز نتوانست از تصویر چشم بردارد و تا آخر عمر همان جا، خیره بر انعکاس خود در آب باقی ماند. پس از مرگ، در جای او گلی رویید به نام نارسیس که در فارسی نرگس  نامیده می‌شود. 

نقاشی نارسیس توسط جان ویلیام واترهاوس ۱۹۰۳ نقاشی‌ای از نارسیس توسط جان ویلیام واترهاوس (۱۹۰۳)

اختلال شخصیت خودشیفته  از نام او گرفته شده است و اشاره به شخصی دارد که خود را برتر و مهم‌تر از دیگران می‌داند  و هر کاری می‌کند تا در موقعیت‌های مختلف این باور را اثبات کند. او خودخواهانه ایده‌ها و تصویر خود را می‌پرسد که در ذهن از خود پرورش داده است. فرد خودشیفته احساس هم‌دلی با دیگران ندارد و تنها احساسات و نیازهای خود را شایسته‌ی رسیدگی و توجه می‌داند. این ویژگی‌ها به رابطه‌ی پرتنش او با دیگران و در حوزه‌های مختلف زندگی، از خانواده گرفته تا مدرسه و محیط کار می‌انجامد؛ اما در پس صورتک او که سرشار از اعتماد به نفس است، روح شکننده‌ای وجود دارد که از کمبود اعتمادبه‌نفس رنج می‌برد و همین مسئله است که او را در برابر کوچک‌ترین انتقاد برآشفته و ناتوان می‌کند. این افراد اغلب مکالمه را به شکلی مدیریت می‌کنند که صحبت به سمت توانایی‌هایشان کشیده شود. نارضایتی و ناامیدی به‌خاطر دریافت نکردن تایید و تحسین آن‌ها را ویران می‌کند؛ زیرا خود را باهوش، با استعداد، زیبا و زحمت‌کش می‌پندارند و فقط افراد خاصی را به دلیل موقعیت برترشان شایسته معاشرت می‌دانند. اختلال شخصیت خودشیفته اغلب در نوجوانی یا سال‌های نخست جوانی و در مردان بیش از زنان دیده می‌شود. 

دلایل بروز خودشیفتگی مشخص نیست؛ اما مانند گونه‌های دیگر اختلالات روانی، سه دلیل عمده برای آن می‌توان در نظر گرفت:

  • محیط : ناهماهنگی والدین در رفتار با کودک و ستایش بیش از حد یا نادیده گرفتن افراطی او
  • ژنتیک : خصوصیات وراثتی
  • سیستم  عصبی : ارتباط میان مغز، رفتار و افکار.

چرا مادر خودشیفته؟

همه‌ی ما در طول زندگی خود بارها و بارها با افرادی رو به رو شده ایم که چنین ویژگی‌هایی دارند؛ اما دلیل پرداختن به مادر خودشیفته در این یادداشت، اهمیت ارتباط مادر و فرزندی و آسیب‌زا‌ترین حالتی است که ارتباط با فرد خودشیفته ایجاد می‌کند؛ زیرا شرایط سال‌های نخست زندگی اساسی‌ترین نقش را در شکل‌گیری شخصیت فرد و موفقیت او در زندگی ایفا کرده و ارتباط با مادر سراسر زندگی هر انسانی را تحت تاثیر قرار دهد. حال، اگر مادر خودشیفته باشد کودک به جای عشق بی‌دریغ، عشق مشروط دریافت می‌کند که امنیت عاطفی و احساس ارزشمندی را در او ویران می‌کند.

برخی ویژگی‌های مادران خودشیفته:

مادران خودشیفته‌ی داستان‌ها

آشنایی با مادران خودشیفته‌ی رمان‌ها و داستان‌ها راهی‌ست به سوی شناخت این موضوع در زندگی دیگران، درک آن‌ها و درک بهتر خودمان. 

مادر خودشیفته یک تصویر‌ مهم در ادبیات مدرن  است. نمونه‌ی این الگو در آثار نویسندگانی چون دی اچ لارنس  و ویرجینیا وولف  دیده می‌شود. در این زمینه کتابی با نام مادران خودشیفته در ادبیات مدرن  [1] هم نوشته شده است که تصویر مادر خیرخواه یا کنترل‌گر را به پرسش می‌کشد که قرن‌هاست در هنر، ادبیات و مذهب به آن پرداخته شده است. نویسنده همچنین به پس زمینه‌ی سیاسی و اجتماعی_اقتصادی در زمان توجه کرده که منجر به شکل‌گیری رفتار مادر خودشیفته شده است. 

کتاب  به سوی فانوس دریایی

کتاب در سه بخش اصلی روایت می‌شود و که هر بخش به دقت نام‌گذاری شده است: پنجره ، زمان می‌گذرد ، فانوس دریایی

فصل یک در خانه‌ی تابستانی خانواده‌ی رمزی در هبرید پیش می‌رود و به شرح ویژگی‌های ‌شخصیت‌ها و زندگی اعضای خانواده و مهمانان‌شان در یک روز می‌پردازد. در ابتدای رمان خانم رمزی به پسرش جیمز اطمینان می‌دهد که روز بعد می‌توانند به فانوس دریایی بروند؛ اما این پیش‌بینی از طرف آقای رمزی رد می‌شود. او معتقد است که روز آینده هوا مناسب نخواهد بود و همین مسئله به مجادله میان زن و شوهر می‌انجامد. جیمز نسبت به پدرش احساس انزجار می‌کند. این آغاز اشاره‌ای‌ست به رابطه‌ی مخدوش آقا و خانم رمزی در داستان‌. این فصل با شام یک مهمانی بزرگ پایان می‌یابد. 

زمان می‌گذرد به سرعت برق و باد به زندگی ده سال آینده‌ی شخصیت‌ها می‌پردازد و نشانی از طمانینه‌ی فصل یک در آن نیست. جنگ جهانی دوم، مرگ قهرمانان، از هم پاشیدگی خانواده و جدال آدم‌ها با یکدیگر.

فصل آخر داستان بازگشت اعضای خانواده به خانه‌ی تابستانی‌ست و ساماندهی زندگی شان بدون خانم رمزی.

به طور کلی خواندن آثار ویرجینیا وولف کمی مشکل است. او از زبان استعاره استفاده می‌کند و در این کتاب هم بیش از آن که رویدادها اهمیت داشته باشند، روابط افراد، انتخاب‌ها و کلام‌شان مورد توجه قرار گرفته است. تاثیر خانم رمزی به عنوان همسر و مادر در این رمان بر زندگی اطرافیان و تلاش او در کنترل همه چیز ویژگی‌ای قابل تامل است.

کتاب  پسرها و عاشق‌ها

داستان درباره‌ی پسری با نام پال است که قادر به رهایی از سلطه‌ی عاشقانه‌ی مادرش نیست. کتاب با تصویر رابطه‌ی از هم‌گسیخته‌ی پدر و مادرش و در حالی آغاز می‌شود که مادر او را باردار است. پدر کارگر معدن و مردی خشن و بی‌سواد است و همسرش رابطه‌ی عاطفی سردی با او دارد. به‌خاطر همین ناکامی در عشق و ازدواج مادر خود را وقف پرورش فرزندان می‌کند و حلقه‌ای زندان‌گونه به دورشان می‌کشد. برادر بزرگ پل در ابتدای جوانی بر اثر بیماری می‌میرد و پال جای او را در قلب مادر می‌گیرد؛ اما با بزرگ شدن پال جدال اصلی آغاز می‌شود. هر رابطه‌ی عاطفی او با دختران جوان، مادر را دچار دلهره و انزجار می‌کند و پال نمی‌تواند از قید و بند عشق مادرش خلاص شود. 

کتاب  دوبلینی‌ها

دوبلینی‌ها  مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه است که هرکدام ماجرای خاص خود را دارند؛ اما در یک راستا نوشته شده‌اند. جیمز جویس  این کتاب را فصلی درباره‌ی تاریخ اخلاقی میهنش می‌داند. داستان‌ها به گونه‌ای تنظیم شده‌اند که می‌توان همراه آن‌ها خط سیر دقیقی از دوران کودکی تا بلوغ را پیش گرفت

می‌توان گفت دوبلینی‌ها  کتابی بسیار خشن درباره‌ی زندگی طبقه‌ی متوسط دوبلین است؛ در قالب حماسه‌ای شوخ و پر از تضاد. کتاب را هم به صورت تعدادی داستان کوتاه می‌شود دید و هم به صورت رمانی که ماجراهای آن در نهایت، یک واقعه‌ی کلی را می‌سازد که اشاره به سرگذشت ملتی دارد که پیوند خود را با سرچشمه‌ی زندگی معنوی قطع کرده است و توان جان‌بخشی دوباره به روح خود را ندارد. 

کتاب  آگوست، اوسیج، کانتی

داستان از ماه آگوستی آغاز می‌شود که گرمای عجیبی دارد و در یک خانه‌ی بزرگ در منطقه‌ای روستایی اتفاق می‌افتد؛ اما نمایش‌گر زندگی سنتی روستاییان نیست؛ ماجرای یک خانواده عجیب با روابط و دغدغه‌های پیچیده است. پدر الکی خانواده پس از استخدام زنی برای آشپزی و انجام کارها، همسرش، ویولت، را ناگهانی ترک می‌کند. ویولت مستبد و تنها از خواهر و دخترانش می‌خواهد که برای همدلی و کمک به نزدش بیایند. پس از گذشت پنج روز از ورود مهمانان، پلیس خبر می‌آورد که همسر ویولت خود را در دریاچه غرق کرده و قایق او را یافته‌اند. خاکسپاری انجام می‌شود و پس از آن انفجاری در رابطه‌ی اعضای خانواده رخ می‌دهد که رفتار بی‌رحمانه‌ی مادر مسبب اصلی آنست. رفتاری که خود نیز در کودکی نوجوانی از مادر دیده است.

آگوست اوسیج کانتی داستان کم نظیری دارد؛ شوکه کننده و تفکرانگیز، لحظات نفس‌گیری که پرده از حقایق فرو می‌افتد و شنیدنش تنها از زبان راوی با ذکاوتش ممکن است

کتاب  خدمتکارها

یک رمان تاریخی درباره‌ی آمریکایی‌های آفریقایی‌تباری است که در ابتدای دهه‌ی شصت در خانه‌‌ای خدمت‌کار هستند. داستان از نگاه اول شخص سه زن روایت می‌شود. یکی، ابیلین، خدمت‌کار خانه است، یکی دیگر، اسکیتر دختر خانواده ثروت‌مند مالک و دیگری مینی دوست ابیلین. 

اسکیتر پس از اتمام تحصیلات دانشگاهی به خانه باز می‌گردد و درمی‌یابد که دایه‌اش مفقود شده است. مادر ادعا می‌کند که دایه نزد اقوامش رفته تا با آن‌ها زندگی کند؛ اما اسکیتر باور نمی‌کند دایه بدون خبر دادن به او رفته باشد. او آغاز به تحقیق و نوشتن کتابی در این‌باره می‌کند؛ در حالی‌که مادرش می‌خواهد کنترل اوضاع را به دست بگیرد. مادر انتظار دارد او ازدواج کند و مدرک تحصیلی او را تنها یک تکه کاغذ زیبا می‌داند.

  1. مادر خودشیفته نبوغ ویژه‌ای در کنترل شما دارد و مدام از شما انتقاد می‌کند. او ادعا می‌کند رفتار شما دلیل خشم و طرد کردن‌تان از جانب اوست.
  2. عشق او به شما مشروط بر آنست که مطابق خواسته‌های او رفتار کنید و زمانی که در هر بخش از زندگی خود کاری مخالف  میل او انجام دهید، مهر و محبت خود به شما را قطع و کاری می‌کند که احساس کنید یک بازنده هستید.
  3. به آنچه مردم درباره‌ی او فکر می‌کنند بیش از حد اهمیت می‌دهد. او نیاز دارد که جامعه تصویر بسیار درخشانی از او داشته باشد. وقتی با او تنها هستید شما را شماتت می‌کند؛ اما در میان دیگران با شما با بخشندگی و مهربانی رفتار می‌کند.
  4. رفتار متظاهرانه‌ی او آزاردهنده است؛ زیرا دیگران فکر می‌کنند، مادر بی‌نظیری است. در حالی‌که هوشمندی او در نمایش عشق و محبت دلیل شکل گرفتن این تصویر است و در حقیقت، او عاری از هر عشقی نسبت به شماست. او تنها خودش را دوست دارد.
  5. او مرکز جهان است و نیاز دارد که همه به او توجه کنند. او نیاز دارد که ستایش شود و شما تلاش کنید تا همه‌ی خواسته‌های او را براورده کنید. در حقیقت، شما برده‌ی او هستید و او فرمانروای شماست. هر سخن یا عملی که به این باور خدشه وارد کند، او را خشمگین و پرخاشگر می‌کند.
  6. عذرخواهی از او کافی نیست و شما نمی‌دانید چگونه رضایتش را جلب کنید. او شما را متهم می‌کند که هرگز در برابر کارهایی قدردان نبوده‌اید که برای‌تان انجام داده است.
  7. همه‌ی تقصیرها بر گردن شماست. او یک ملکه‌ی بی‌نقص است. شما اعتماد به 
  8.  اعتماد به نفس خود را از دست می‌دهید؛ زیرا او به همه‌ی تصمیمات شما شک دارد.
  9. امیدوار به براقراری ارتباط بهتر و عمیق‌تری با شما هستیم. پس اگر پیشنهاد یا انتقادی دارید یا علاقمندید به موضوعات دیگری بپردازیم، لطفاً آن را با ما در میان بگذارید.

     

منبع: آوانگارد
دیدگاه شما
منتخب سردبیر