سارق حرفه ای در شکار زنان | قهرمان شطرنجی که به سارق حرفه ای تبدیل شد
قهرمان شطرنجی که سرش کلاه رفته بود و ازش سرقت شده بود با همان شگردی که شریکش سرش کلاه گذاشت خواست از زنان سرقت کند .در ادامه مطلب جزییات بیشتری را میخوانید
شگرد سرقت از زنان
قهرمان شطرنجی که سرش کلاه رفته بود و ازش سرقت شده بود با همان شگردی که شریکش سرش کلاه گذاشت خواست از زنان سرقت کند .
سارق حرفه ای شیوه سرقت خود را لو داده و گفت: با ماشین به خیابانها میرفتم و در نقش مسافرکش زنان را سوار میکردم و در بین راه فریبشان میدادم و سپس آبمیوه که از قبل مسموم کرده بودم را به آنها تعارف میکردم.محسن فوقلیسانس حسابداری داشت و یک تاجر بینالمللی و پولدار بود. همهچیز در زندگی او به خوبی پیش میرفت تا اینکه شریکش سر او را کلاه گذاشت و اموالش را تصاحب کرد. محسن ماند با کلی بدهی؛ او در فضای مجازی از 10 پزشک بهصورت آنلاین مشورت گرفت تا با شیوه بیهوشی از زنان سرقت کند. او که سالها قبل مقام قهرمانی شطرنج کشور و کیک بوکسینگ را کسب کرده بود حالا تبدیل به یک سارق حرفهای شده است.چون ورشکست شدم. شریکم سرم را کلاه گذاشت و از کشور فرار کرد. مرا اینجوری نگاه نکنید، زمانی برای خودم برو و بیایی داشتم؛ مدام سفر خارجی میرفتم و زندگیام لاکچری بود اما شریکم که از چشمانم بیشتر به او اعتماد داشتم زندگیام را با خودش برد و کاری در حقم کرد که تبدیل به یک ورشکسته و بعد سارق حرفهای شدم.
چه اتفاقی بین شما رخ داد؟
یک روز که در شرکت بودیم با آبمیوه مسموم مرا بیهوش کرد. سپس از من کلی امضا گرفت و تمام اموالم را تصاحب کرد. چند روز بعد هم از ایران رفت و شنیدهام که در کانادا زندگی میکند آن هم با پول من، پولی که با هزار سختی و زحمت بهدست آورده بودم. من زمانی قهرمان شطرنج در کشور شدم. حتی یک مقام هم در ورزشهای رزمی دارم اما خب سرنوشت با من خوب تا نکرد.
چه شد که نقشه دزدی کشیدی؟
بدهی بالا آوردم و همه سرمایهام از دستم رفت. من هم تصمیم گرفتم با همین شگرد بیهوشی سرقت کنم که خب طبیعتا زنها را باید انتخاب میکردم چون همیشه طلا همراهشان است. ماشین پژوی خودم به خیابانها میرفتم و زنانی که طلاهای زیادی به خودشان آویزان کرده بودند را شناسایی میکردم. بعد در نقش مسافرکش آنها را سوار میکردم و در بین راه فریبشان میدادم و طوری رفتار میکردم که به من اعتماد کنند. سپس آبمیوه که از قبل مسموم کرده بودم را به آنها تعارف میکردم. زنان پس از نوشیدن آبمیوه دچار سرگیجه میشدند و من در حالت نیمه بیهوش رمز کارتهایشان را میگرفتم. سپس با کارتهایشان از صرافی دلار و یا از طلافروشی طلا یا سکه میخریدم. علاوه بر این طلاهای طعمههایم را هم به سرقت میبردم و آنها را به بیرون از ماشین پرتاب میکردم.
فکر نمیکردی طعمههایت با خوردن دارو جانشان به خطر بیفتد؟
من قبل از شروع نقشه سرقت، از 10 پزشک بهصورت آنلاین پرسیدم و تحقیق کردم تا ببینم این قرصها خطر جانی یا تداخل دارویی ندارد که خوشبختانه نداشت.حتی گفتند به محض خوردن مایعات زیاد، دفع میشود و خطر جانی ندارد. فقط یک تا 7روز بیهوش بودند و بعد چشمانشان را باز میکردند!