ممکن است ما هم «خونآشام» باشیم!
«درست مثل خونآشامهای دیگر، خونآشامهای انرژی هم از نور خورشید متنفر هستند. آنها از شخصیتهای درخشان و مثبت اجتناب میکنند. اگر شما ذاتاً آدم مثبتاندیشی باشید و از آنها دوری کنید، آنها به سراغ آدمهای دیگری میروند که ضعیفتر باشند و مثل شما نتوانند از خودشان دفاع کنند.»
پشتمیزتان نشستهاید و در شرفِ شروع کردن کار روزانه هستید که یکی از همکارانتان پرسهزنان به شما نزدیک میشود. بعد از ۲۰دقیقه مکالمه با شما، او شما را تنها میگذارد، اما شما حس میکنید آنقدر خستهاید که نمیتوانید وظایفتان را به خوبی انجام دهید. شما یکی از آخرین قربانیهای این خونآشامِ انرژی هستید.
خونآشامهای انرژی افرادی سمی هستند که نیروی زندگیتان را میمکند و شما را با خودمحوری، فریبدادن یا پرحرفی به لحاظ احساسی خسته میکنند.
تِسا وِست، دانشیار رشته روانشناسی در دانشگاه نیویورک و نویسنده کتاب «نادانها مشغول به کارند: همکاران سمی و کارهایی که باید دربارهشان بکنیم»، میگوید: «یکی از میدانهای مورد علاقه این افراد برای شکار قربانیانشان محیطهای کاری است و کارمندان باید مراقب این افراد باشند.»
وست میگوید: «من به این افراد مکندهخون میگویم، زیرا هر بار که با آنها تعامل میکنید، یک موقعیت استرسآور را تجربه میکنید.»
خونآشامهای انرژی را در محیط کار شناسایی کنیم
برخی از این شکارچیان را به راحتی میتوانیم بشناسیم. اما وست میگوید: «اثباتشدهترین نشانهها، احساسِ عدماطمینان و دلهرهای است که پیش از تعامل با این افراد به انسان دست میدهد.»
وست توضیح میدهد: «اگر واقعاً احساس میکنید که ضربان قلبتان بالا رفته و کفِ دستانتان عرق کرده است، به این معنی است که شما واقعاً در نقطه سختی هستید، زیرا پاسخهای استرس اغلب اوقات محسوس نیستند.»
او میگوید این حس که درگیر صحبت کردن با فردی شدهاید که هیچ کمکی به اهداف کاری شما نمیکند نیز یک نشانه است. «حس میکنید تمام روزتان مشغول و گرفتار بودهاید، اما هیچ کار مفیدی هم انجام ندادهاید.»
او تأکید میکند: «این افراد ممکن است در قالب افرادی برونگرا ظاهر شوند که در جلسات نظراتشان را ارائه میکنند و داوطلب میشوند تا به کمیتهها بپیوندند تا دیده و شناخته شوند، اما به ندرت وظیفه و کاری را خودشان به انجام میرسانند.»
پیتر اکونومی، نویسنده کتاب «ببینم، من دارم با کی کار میکنم؟ راهنمای ضروری برای کنار آمدن با همکاران مشکل، مدیران آزاردهنده و سایر شخصیتهای سمی»، میگوید: «خونآشامهای انرژی با گذشت زمان به بدبینهای کاملاً آشکار تبدیل میشوند. آنها درحالی قدم میزنند که گویی یک ابر سیاه بارانی [نماد بدشانسی]همیشه بالای سرشان وجود دارد و به مرور زمان باعث میشوند قربانیانشان هم به آدمهای منفیتری تبدیل شوند.»
وست میگوید که مدیران هم میتوانند خونآشامهای انرژی باشند. «مدیری که وظایفی را به دیگران محول میکند، بدونِ آنکه خودش در انجام آنها نقشی داشته باشد، و خودش منشأ مشکلاتی میشود که قبلاً اصلاً وجود نداشتند، یک خونآشام انرژی است.»
قربانیِ مورد علاقه یک خونآشام
درونگراها و افرادی که همیشه فقط خوبیهای دیگران را میبینند، نخستین اهداف برای خونآشامهای انرژی هستند. وست میگوید: «من فکر میکنم که اغلب انسانها فرض میکنند که دیگران خوب هستند و نمیخواهند که آسیبی به آنها برسانند.»
او میافزاید: «خونآشامهای انرژی ضعف دیگران را احساس میکنند، بنابراین به دنبال افرادی میروند که از درگیری فراریند و به راحتی میتوانند آنها را وادار به انجام کارهایی کنند که قلباً دوست ندارند انجامشان بدهند. آنها به سراغ قربانیانی میروند که مطمئن هستند راحت نیستند در لحظه در مقابلشان بایستند و پاسخ کوبندهای به آنها بدهند.
آنها همچنان به سراغ افرادی که شبکههای اجتماعی غنی دارند نمیروند، زیرا همکاران به لحاظ استعاری نقشِ بادیگارد را برای هم ایفا میکنند.
مبارزه کردن را یاد بگیرید
اکونومی میگوید: «نخستین قدم برای آنکه یک خونآشام انرژی را از قربانی کردنتان منع کنید، آن است که تشخیص بدهید، هدف قرار گرفتهاید. به محضِ اینکه آن نشانههای هشداردهنده را شناسایی کردید، از واردِ بازی آنها شدن خودداری کنید. همیشه بهترین راه اجتناب از تعامل با مجرمان است، اما اگر این کار غیرقابل اجتناب است، میتوانید سبکِ تعاملِ آشکار را در پیش بگیرید.
اکونومی میگوید، عباراتی نظیر اینکه «دیگر گفتگو تمام شده و میتوانی بروی» کارساز هستند. وست نیز یک ترفند خیلی ساده، اما مؤثر دارد که در مواقعی که نمیخواهد زیر بار حرف زور یک خونآشام انرژی برود، از آن استفاده میکند: او بلند میشود و میایستد.
او میگوید، در جایتان ننشینید، زیرا خونآشامهای انرژی نمیتوانند متوجه سیگنالهای ظریف و غیرکلامیای که میگویند وقت ترک محل است، بشوند و ممکن است برای همیشه همانجایی که هستند، بمانند.
وست میگوید: «وقتی بلند میشوید و میایستید، نوعی فوریت یا ناراحتی ایجاد میکنید که یعنی این تعامل و ارتباط قرار نیست خیلی به درازا بکشد.»
او میافزاید: «برای تمام کردنِ گفتگو به شخصِ دیگر بگویید که باید بروید، و بعد محل کار را برای مدتی ترک کنید، برای مثال دستشویی یا کافیتریا بروید و برگردید.»
اکونومی میگوید: «درست مثل خونآشامهای دیگر، خونآشامهای انرژی هم از نور خورشید متنفر هستند. آنها از شخصیتهای درخشان و مثبت اجتناب میکنند. اگر شما ذاتاً آدم مثبتاندیشی باشید و از آنها دوری کنید، آنها به سراغ آدمهای دیگری میروند که ضعیفتر باشند و مثل شما نتوانند از خودشان دفاع کنند.»
آیا شما هم ممکن است یک خونآشام انرژی باشید؟
یکی از نشانههای اینکه یک خونآشام انرژی هستید، آن است که احساس میکنید هر نوع ارتباطی با دیگران محکوم به فناست. ممکن است تلاش کنید جلسات و ملاقاتهایی برگزار کنید یا نظرات بلندبالا برای دیگران بنویسید، یا ایمیلهای متعدد برایشان بفرستید، اما دریغ از اینکه جواب چندانی بگیرید.
وست توضیح میدهد: «این ممکن است یک نشانه باشد، چون اکثر آدمها نمیخواهند حرف منفی بزنند، اما حرف مثبتی هم برای گفتن با شما ندارند، بنابراین تلاش میکنند که اصلاً درگیر بحث با شما نشوند.»
برای حل این موضوع، در سبکِ ارتباطی خودتان تجدید نظر کنید و برای خودتان شیوهنامه سختگیرانهای برای عبور نکردن از مرزهای دیگران تدوین کنید.
برای مثال، فقط سهبار در روز خیلی مختصر با دیگران ارتباط برقرار کنید و اگر دیدید آنها واکنشی نشان ندادند، دیگر ادامه ندهید. یا برای خودتان این قانون را بگذارید که فقط یکبار در هفته در محیط کار با یک فرد صحبت طولانی داشته باشید.
اکونومی میگوید، اغلب آدمها فکر میکنند هر کاری که میکنند خیلی درست و خوب است، برای همین ممکن است هیچوقت به ذهنتان خطور نکند که ممکن است خودتان هم یک خونآشامِ انرژی باشید.
او میافزاید: «احتمالاً در اغلب مواقع این موضوع را فهمیدهاید.»
او میگوید: «اگر متوجه شدهاید که همکارانتان در محیط کار با دیدن شما مسیرشان را تغییر میدهند و تلاش میکنند با شما برخوردی نداشته باشند یا حس میکنید آنها در کنار شما حس خوبی ندارند، ممکن است اینها علائمی باشند مبنی بر اینکه شما هم یک خونآشام هستید.»
اکونومی میگوید: «خوششانسترین افراد، آنهایی هستند که متوجه بازخوردهای رفتاران میشوند.» وست میگوید: «هیچکسی از افتادن در این تلهها مصون نیست، پس در حل این مسئله با خودتان مهربان باشید.»