اینجا زمان، یک قرن متوقف شده است
کافیست از اولین سالن موزه ملی ارتباطات تا آخرین غرفه را طی کنید که در عرض کمتر از دو ساعت، با سیر تاریخی ارتباطات در ایران آشنا شوید؛ از نامهرسانی چاپارها تا ارسال پیامهای مخابراتی از طریق سیمهای پیام. موزه ملی ارتباطات در نزدیکی میدان امام خمینی (ره)، از شنبه تا چهارشنبه به جز ایام تعطیل رسمی انتظارتان را میکشد.
کافیست از اولین سالن موزه ملی ارتباطات تا آخرین غرفه را طی کنید که در عرض کمتر از دو ساعت، با سیر تاریخی ارتباطات در ایران آشنا شوید؛ از نامهرسانی چاپارها تا ارسال پیامهای مخابراتی از طریق سیمهای پیام. موزه ملی ارتباطات در نزدیکی میدان امام خمینی (ره)، از شنبه تا چهارشنبه به جز ایام تعطیل رسمی انتظارتان را میکشد.
گروه ایرنا زندگی - سردرباغ ملی، مرزی است که دنیای شلوغ مرکز تهران و هیاهوی خیابان امام خمینی را از محوطه میدان مشق جدا میکند. اینجا زمان، یک قرنی توقف داشته و همه چیز شکل دیگری به خود گرفته است. ساختمانهای آجری با معماری دوره قاجار و هنرهایی مثل سنگبری و گچبری و کاشیکاری و خوش نویسی خودنمایی میکنند.
ساختمان موزه ملی ارتباطات درست در شرق سردر باغ ملی، اولین ساختمان این محوطه است که با اشیاء و تمبرها و تلفنهای قدیمیاش، قصه پست و ارتباطات را از گذشتههای دور تا امروز روایت میکند؛ ساختمان بلند بالایی که روزگاری اولین وزارت خانه پست در آن دایر شده بود. بازدید از این موزه، مرور تاریخچه خطوط سیم پیام است و چاپارهایی که سه هزار سال پیش، برای ارسال خطی نامه از شهری به شهری دیگر، جادهها را زیر پا میگذاشتند.
*** کوچه پست
هنوز چند متری به ساختمان موزه باقی مانده، بساط تمبرفروشان گوشهای از دیوار پیاده رو را اشغال کرده است. کیوسک تلفن قدیمی که درختی را دوره کرده و مجسمه پسرکی که میخواهد نامهای را به صندوق پست بیندازد، با زبان بیزبانی میگوید به موزه پست نزدیک میشوید. ساختمان موزه درست در کنار کوچه بن بستی به همین نام، یعنی کوچه پست واقع شده است.
سالن مرکزی موزه پست در اشغال ماشینهای پست قدیمی، گاری پستچی، دوچرخههای مخصوص پستچیها، ماکت هواپیماهای قدیمی پست و ... است. روزگاری را تصور کنید که چاپارها سوار بر اسب، مرسولات پستی را در خورجین میگذاشتند و از شهری به شهر دیگر روانه میشدند تا بسته یا نامهای را به مقصد برسانند. در میانه راه باید در یکی از ساباط های بیرون از شهر، استراحت میکردند و برای ادامه راه سوار اسب تازه نفسی میشدند.
کمتر از نیم قرن پیش، صدای زنگ دوچرخه پستچیها در کوچه پس کوچههای شهر می پیچید و اهالی هر خانه را با نامهای که به دستشان میسپرد از دلتنگی در میآورد؛ از آن نامهها که «اگر از احوال ما میپرسید، ملالی نیست جز دوری شما...»
*** تمبرهای تاریخی
سالن تمبرهای موزه پست، مجموعهای از تمبرهای تاریخی را به نمایش گذاشته است. از کلکسیون تمبرهای یادبود و تمبرهای مخصوص کشورهای خارجی گرفته تا تمبرهای ایرانی.
اولین تمبرهای ایرانی در دوره ناصرالدین شاه طراحی شدند و از آن زمان تا کنون، نقش و نگار این تمبرها، روایتهایی از تحولات تاریخی کشور را به رخ میکشند؛ از تمبرهای یادبود تاجگذاریها گرفته تا تمبرهایی که به دوره جنگ 8 ساله ایران و عراق بر میگردد. وقایع مهمی مثل آغاز واکسیناسیونهای سراسری و ... روی بسیاری از این تمبرها نقش بسته است.
*** قدیمیترین تمبر ایرانی
قدیمیترین تمبر ایرانی که در موزه ارتباطات میبینید تمبر «ریستر» است؛ تمبری که به سفارش ناصرالدین شاه و بعد از مراجعت هیاتی از ایران به فرانسه توسط فردی به نام «ریستر» طراحی شد. البته این تمبر هرگز مورد استفاده قرار نگرفت. سالن تمبرهای اوریجینال هم، اصل تمبرهای طراحی شده بعد از انقلاب را به نمایش گذاشته است.
*** سالن وزرا
موزه ارتباطات یا همان موزه پست قدیم، سالنی مرکزی دارد و ایوانهایی که به صورت قرینه، دور تا دور سالن را در بر گرفتهاند. ایوانهای اطراف سالن، اتاقهای متعددی در دو طبقه را با پنجرههایی طاقی شکل و بلند به رخ میکشند. بخشی از این ایوان، به نمایش مهرها، وسایل مورد استفاده در ادارات پست و پاکتهای نامه و وسایل نگارش نامه اختصاص دارد. در سالن نمایش عکسهای وزرای ارتباطات، فرصتی برای آشنایی با اولین وزیر ارتباطات یعنی مخبرالدوله تا آخرین وزیر ارتباطات در دورهای که در آن زندگی می کنیم فراهم است. علی قلی خان مخبرالدوله، رییس تلگرافخانه در دوره صدارت امیرکبیر بود که برای اولین بار پای تلگراف را به ایران باز کرد.
حرف مفت ممنوع!
سالن مخابرات، با خطوط سیم پیام و نمایش قدیمیترین دستگاههای مورس و تلگراف، قصه روزهایی را روایت میکند که در دوره ناصرالدین شاه، برای اولین بار پای تلگراف به دارالخلافه باز شد. در واقع اولین خط تلگراف تهران، بین باغ لاله زار و ارگ گلستان متصل شد.
تلگراف تا مدت کوتاهی تنها توسط دربار مورد استفاده قرار میگرفت تا اینکه اولین ساختمان تلگراف خانه در میدان توپخانه دایر شد تا مردم بتوانند توسط تلگراف، با شهرهای دور در ارتباط باشند. آن زمان هنوز مردم اعتماد چندانی به این جادوی جدید نداشتند. برای همین به پیشنهاد مخبرالدوله، ارسال تلگراف مجانی شد. مردم که به ارسال تلگراف به عزیزان دور و نزدیک خود عادت کردند، به دستور مخبرالدوله تابلویی سردر تلگرافخانه نصب شد که روی آن نوشته بود: «از این به بعد حرف مفت ممنوع است.» اصطلاحی که از همان زمان در فرهنگ گفتاری ما نقش بسته و هنوز هم کاربرد خود را از دست نداده.
صدای ما را از سالن رادیوهای قدیمی میشنوید
معماری طبقه دوم ساختمان موزه پست، با گچبریها و تزئینات دیگر، دیدنی است. این ساختمان، یکی از شاهکارهای نیکولای مارکوف، معمار برجسته روس است. نمایشگاهی از رادیوهای قدیمی در این گوشه از ساختمان موزه ارتباطات به چشم میخورد؛ قدیمیترین رادیوهایی که به تهران و بعد به شهرهای دیگر راه پیدا کردند و عمدتا هدایایی از کشورهای اروپایی بودند.
نیمههای سال 1303 اولین رادیو به ایران آمد. در حالی که 20 سال از راه اندازی رادیو در غرب میگذشت. قبل از آن روسها تاسیسات اولیهای را برای راه اندازی بیسیم به ایران آورده بودند اما کار نیمه تمام مانده بود. وقتی رضا شاه روی کار آمد، وزارت جنگ راه اندازی رادیو در ایران را بر عهده گرفت. 95 سال پیش بود که کار ساخت ساختمان بیسیم در باغ قصر به پایان رسید.
آن زمان به این عمارت، کلاه فرنگی میگفتند. ساختمان بیسیم گیرندهای رادیویی داشت که به کمک آن میشد ایستگاه رادیویی کشورهای غربی را گرفت و به صدای این جعبه جادو گوش داد. بیش از 15 سال طول کشید تا اولین ایستگاه رادیو در تهران راه اندازی شود. تا ان زمان کم کم رجال و درباریان و ثروتمندان، و بعد توده مردم توانستند رادیویی برای خود دست و پا کنند. هرکسی که می خواست رادیو داشته باشد باید مجوزی از شهربانی دریافت میکرد.
صورت نوشتن از مرسولات پستی
دیدنیها و قصههای موزه ارتباطات تمامی ندارد. سالنی از موزه به نمایش هدایایی اختصاص دارد که در طول سالیان گذشته به وزارت ارتباطات اهدا شده است.
نگارخانه این موزه، محلی است برای نمایش آثار هنری سوخته کاری روی چوب. گشت و گذار در موزه پست که به پایان میرسد، روایت چند هزار سالهای از ارسال نامه و مرسولات به گوشه و کنار کشور هم به پایان میرسد.
کابلهای نوری و وسایل مخابراتی به نمایش در آمده در این موزه، حالا بیش از پیش خود را به رخ میکشند که چگونه در این سالها، زحمت نامه رسانها و چاپارها و پستچیها را کم کردهاند. ضلع شمال غربی موزه، ماکتی از پستخانه در تهران قدیم به نمایش گذاشته شده است؛ ماموران اداره پست که در حال وزن کردن و «صورت نوشتن» از کالاهای تجاری هستند تا آنها را به کاروانهای پستی بسپارند. آنها نمیدانند تنها چند دهه بعد، وضعیت ارسال نامه و مرسولات پستی چه تحولی را به خود خواهد دید