فیلم های مهم و خاطره سازی که 20 سال پیش روی پرده بودند | از اصغر فرهادی تا اوج ابراهیم حاتمی کیا
فیلم های برتری که 20 سال پیش روی پرده رفتند را ببینید
بهار صد و بیست و سه سال پیش در سال ۱۲۷۹ که مظفرالدینشاه قصد سفر به اروپا کرد با دوربین، تصویر و پدیده ای به نام سینما آشنا شد. در سفرنامه شاه قاجار آمده است که: «شاه روز یکشنبه هفدهم تیر ۱۲۷۹ به اتفاق میرزا ابراهیم خان عکاسباشی به تماشای دستگاه سینموفتوگراف و لانترن ماژیک رفته است.» این حادثه پنج سال پس از رواج اختراع برادران لومیر در پاریس رخ داد. یک ماه پس از اولین دیدار قاجار با سینما در ساحل دریای بلژیک، جشن روز عید گل برگزار شد و میرزا ابراهیمخان عکاسباشی مشغول عکس سینموفتوگرافاندازی از شاه شد و این تصاویر اولین ثبت و ضبط تصویر در تاریخ سینمای ایران محسوب میشود.
روز خلوت و خالی که به نام سینما ثبت شد
۲۳ سال پیش، همزمان با برگزاری چهارمین جشن بزرگ سینمای ایران در سال ۱۳۷۹ و بزرگداشت صدمین سال ورود سینما به ایران، روز ۲۱ شهریور به عنوان «روز ملی سینما» وارد تقویم شد. هرچند مبنای تاریخی درنظر گرفتهشده برای سینمای ایران تنها یک انتخاب سمبلیک است و مرور رویدادهای تاریخی سینما نشان میدهد در این روز به خصوص در سینمای ایران هیچ اتفاق خاصی رخ نداده است. به قول عباس بهارلو، نویسنده، پژوهشگر و منتقد سینما؛ مسئولانی که برای نامگذاری روزهای خاص تصمیم میگیرند، ظاهراً به دلیل خلوت بودن ۲۱ شهریور این روز را به عنوان روز ملی سینمای ایران تعیین کردهاند؛ به همین سادگی و سهولت.
به همین بهانه و شرایط نه چندان مساعدی که سینمای ایران این روزها پشت سر میگذارد، گذری کردهایم به ۲۰ سال پیش و روزهایی که سینما همچنان قوی و نیرومند نفس میکشید، گیشه پررونق بود و صفهای طولانی با اسم و رسم کارگردانها طولانیتر میشد. دسترسی مخاطب به فیلمهای خارجی روز دنیا محدود بود، روزهایی که تماشای تصویر بازیگران محبوب، ایستادن در صف بلیت فروشی، نشستن در سالنهای تاریک و چشم دوختن به پرده عریض و طویل نقرهای جادو میکرد.
آغازی برای سینمای فرهادی
«رقص در غبار» نخستین تجربه اصغر فرهادی در مقام کارگردانی و نویسندگی محصول ۲۰ سال پیش سینمای ایران است. سالی که سینمای ایران آهسته و آرام با فرهادی کارگردان خارج از قاب تلویزیون آشنا شد. این فیلم در ابتدایی ترین سالهای دهه ۸۰ فراتر از ملودرامهای عاشقانه -اجتماعی دهه۷۰ و فیلمهای اجتماعی- جنگی دهه ۶۰ درهای تازهای را به آسمان فیلمهای اجتماعی ایرانی باز کرد.
رقص در غباربه عنوان اولین تجربه سینمایی بلند فرهادی، عاشقانه مردانهای است با نگاهی به آسیبهای اجتماعی. در این فیلم اگرچه رگههایی آشنای سینمای فرهادی همچنان به چشم میآید اما حال و هوای احساسی و رمانتیک حاکم بر جهان فیلم، آن را در قیاس با آثار بعدی او جدا میکند
نظر (یوسف خداپرست) در رابطه پرشور و عاشقانه با دختری به نام ریحانه( باران کوثری) ازدواج میکند اما همه چیز خیلی زود دگرگون میشود و با حرف و حدیثهایی که درباره مادر ریحانه شنیده میشود، نظر مجبور به طلاق ریحانه میشود. حرکتی از سر جبر که بستری برای سرگردانی و بیابان گردی نظر را رقم میزند. این فیلم که به شدت مورد نقد و نظر منتقدان سینمای ایران قرار گفت دو خط داستانی را در کنار هم پیش میبرد؛ یک- عشق نافرجام دو شخصیت مرد در دو دوره. دو- طرحی برای بیان آسیبهای اجتماعی، بزه و فقر با نگاهی به مضمون مورد علاقه فیلمهای او یعنی قضاوتهای بیرونی که در فضای داستانی او منجر به تراژدی میشود.
فرامرز قریبیان در این فیلم که فروش قابل توجهی را در گیشه داشت جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره بیست و یکم جشنواره فیلم فجر را از آن خود کرد. اصغر فرهادی هم برای این فیلم علاوه بر جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره ۲۱ فیلم فجر در جشنواره فیلم آسیا پاسیفیک ۲۰۰۳ نیز جایزه بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه را از آن خود کرد.
عشق نامتعارف اما دوست داشتنی به نام شام آخر
یکی دیگر از فیلم هایی که ۲۰ سال پیش پدیده گیشه و سوژه نقد و نظر منتقدان بود «شام آخر» فریدون جیرانی بود. این فیلم که در بیستمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و نامزدی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن را برای کتایون ریاحی به ارمغان آورد یکی از برگزیده های اکران نوروزی ۱۳۸۱ بود که از نیمه دوم فروردین روی پرده رفت و با فروش ۲۵۹/۰۰۰/۰۰۰ تومانی خود گیشه سینماها را تکان داد.
سوژه بدیع و تازه «شام آخر» و طرح جذاب داستانی از یک رابطه نامتعارف عاشقانه موفقیتهای چشمگیری را پس از «قرمز» برای جیرانی ارمغان آورد و اسم او را دوباره بر سر زبانها انداخت. این فیلم داستان عشق پسری دانشجو به استاد میانسالش را روایت میکرد که پس از وقوع جنایتی در یک ویلا به صورت فلاشبک از زبان مستخدمه خانواده استاد نقل قول میشد. مانی معترف (محمدرضا گلزار) دانشجوی میهن مشرقی (کتایون ریاحی) که رابطه صمیمانهای با ستاره (هانیه توسلی) دختر استاد دارد عاشق مادر او شده و بهرغم اختلاف سنی می خواهد با او ازدواج کند.
ارتفاع پست، بالاترین نقطه سینمای سیاسی حاتمی کیا
ارتفاع پست، دوازدهمین فیلم بلند ابراهیم حاتمیکیا اثرمهم دیگری است که تابستان ۲۰ سال پیش رنگ پرده سینما را دید. داستان این فیلم که به قلم اصغر فرهادی نوشته شده روایتی سینمایی از یک پرونده واقعی هواپیماربایی در سال ۱۳۷۹ است. هواپیمایی در مسیر اهواز به بندرعباس با ۲۳ نفر از اعضای یک خانواده که سه نفر از آنها به نامهای خالد حردانی، فرهنگ پورمنصوری و شهرام پورمنصوری، اقدام به این ربودن هواپیما کرده بودند با واکنش به موقع ماموران حفاظت امنیت پرواز، ناکام مانده و همه دستگیر شدند.
حمید فرخ نژاد در «ارتفاع پست» در شمایل تازه ای به نام «قاسم» با همان تهلهجه عربی به خاطر فشارهای مالی و اقتصادی تصمیم می گیرد هواپیمایی را به مقصد بندر عباس گروگان گرفته و به دبی پناهنده شود. قاسم که ادعا میکند برای خانواده و دوستانش در یک شرکت صنعتی بندرعباس کار پیدا کرده، آنها را سوار هواپیما میکند. اما تنها نرگس (لیلا حاتمی) از قصد قاسم خبر دارد...
این فیلم که در جشنواره ۲۱ فیلم فجر مورد توجه منتقدان قرار گرف و برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم و بهترین فیلم از نگاه تماشاگران شد حال وهوایی تازه از آژانس شیشهای حاتمیکیای دهه ۷۰ را زنده کرد. گویی حاج کاظم مغموم و عصبانی آژانس شیشهای در سکانس پایانی فیلم که در هواپیما میگذرد به جای گروگانگیری در شهر دست به دامن آسمان شده و در کابین خلبانی روی همولایتیهایش اسلحه میکشد.
«ارتفاع پست» که نامزدی بهترین کارگردانی را هم در جشنواره بیست و یکم برای ابراهیم حاتمیکیا ارمغان آورد فروش قابل توجهی را در گیشه آن سال تجربه کرد.
کلاهقرمزی و سروناز و جریان موفق سینمای ایرج طهماسب
یکی دیگری از پدیده های گیشه دو دهه پیش سینمای ایران، «کلاهقرمزی و سروناز» به نویسندگی و کارگردانی ایرج طهماسب است. این فیلم به عنوان چهارمین تجربه بلند سینمایی ایرج طهماسب در مقام کارگردان و تهیهکنندگی حمید مدرسی، مجید مدرسی همچنان درصدر پرفروش ترین های سینمای ایران جایگاه خود را حفظ کرده است. عروسک دوست داشتنی کلاهقرمزی پس از نخستین تجربه شیرین حضورش روی پرده سینما در دهه ۷۰ حال و هوایی به گیشه سینماهای سال ۱۳۸۱ داد.
حضور چهره های محبوب کودکان چون حمید جبلی، ایرج طهماسب، فاطمه معتمدآریا، رضا فیض نوروزی در کنار رضا عطاران جوان خانوادهها را به سینما کشاند و با فروش حدود ۵۵۰ میلیون تومان عنوان پرفروشترین فیلم سال را از آن خود کرد.
در این فیلم کلاه قرمزی پس از سالها مردود شدن، بالاخره در امتحانات مدرسهاش قبول میشود و به عنوان شاگرد ممتاز مدرسه معرفی میشود و آقای مجری باید برایش یک دوچرخه بخرد ولی وسعش نمیرسد و همزمان با تماسی که از سوی عموی کلاه قرمزی «قرمزی بزرگ» به او میشود اتفاقاتی او را گرفتار می کند.