توانمندی|سوال

چندراه کاربرای توانمندی در سوال پرسیدن

قدرتمند‌ترین پرسش‌ها - آن‌هایی که واقعاً زندگی شما را تغییر می‌دهند - آن‌هایی نیستند که بتوانید راحت در گوگل پاسخ آن‌ها را پیدا کنید. باید مشتاق باشید با این پرسش‌های سخت زندگی کنید و روی آن‌ها کار کنید. وقتی مردم از من می‌پرسند که «چطور می‌توانیم پرسش‌گر بهتری بشویم؟» من به آن‌ها توصیه می‌کنم که در مکتب یک «استادِ حقیقیِ پرسش‌گری» درس بیاموزند و این استاد اینشتین یا سقراط نیست.

چندراه کاربرای توانمندی در سوال پرسیدن

من سه دهه درباره هنر و علم پرسش‌گری مطالعه کرده‌ام. در سال‌های اخیر، درباره این موضوع در مجله فورچون، آژانس‌های دولتی مانند ناسا، مدارس و دانشگاه، در جمع کشاورزان، حسابداران، هنرمندان، دانشمندان، سربازان، سیاستمداران و مدیرانِ هالیوود صحبت کرده‌ام. به‌نظر می‌رسد که علاقه به پرسش‌گری در میان همه اقشار و افراد وجود دارد.


 باید هم همین‌طور باشد. هر زمان که در کار یا زندگی با موقعیت دشواری مواجه می‌شویم، فقط وقت گذاشتن و پرسش‌گری است که می‌تواند ما را هدایت کند تا تصمیم‌های بهتری بگیریم، به ایده‌های تازه‌تری دست پیدا کنیم و رفتار‌های سازنده‌تری داشته باشیم.


اما پرسش‌های ما باید پرسش‌های درست باشند - پرسش‌هایی که به قلب مشکل پیچیده ما نفوذ می‌کنند یا ما را قادر می‌سازند تا ابعاد تازه‌ای از یک مشکل قدیمی را ببینیم. من این نوع پرسش‌ها را، «پرسش‌های زیبا» می‌نامم. وقتی پرسش‌های زیبا می‌پرسیم، امکان‌های جدید را برای خودمان فراهم می‌کنیم.


آیا شما می‌توانید چنین پرسش‌هایی طرح کنید؟ قطعاً اینطور است؛ همه ما می‌توانیم چنین پرسش‌هایی مطرح کنیم. پرسش‌گری در ذات ماست. وقتی مردم از من می‌پرسند که «چطور می‌توانیم پرسش‌گر بهتری بشویم؟» من به آن‌ها توصیه می‌کنم که در مکتب یک «استادِ حقیقیِ پرسش‌گری» درس بیاموزند و این استاد اینشتین یا سقراط نیست بلکه یک کودک ۴‌ساله معمولی است.


مطالعات نشان می‌دهند که کودکان در این سن در طول روز بین ۱۰۰ تا ۳۰۰ سؤال می‌پرسند. (جالب است که برخی از تحقیقات نشان می‌دهند یک دختر ۴‌ساله به مراتب سؤال‌های بیش‌تری از مقایسه با یک پسر در همان سن می‌پرسد؛ دختران در این سن ماشین‌های پرسش‌گر هستند.)


ممکن است پرسش‌گری کودکان در سال‌های اولیه زندگی شبیه بازی‌های کودکانه به نظر برسد، اما یک شیوه سطح‌بالا و پیچیده تفکر است. نیاز به سطحی کافی از آگاهی است تا فردی بداند که نمی‌داند و البته به سطحی کافی از نبوغ نیاز است تا فرد برای حل ناآگاهی خود اقدام کند.


روان‌شناس کودک، پاول هریس، که در دانشگاه هاروارد مستقر است، می‌گوید کودکان در سنین پایین خیلی زود متوجه می‌شوند اطلاعاتی که به دنبالش هستند را به راحتی می‌توانند از انسان‌های دیگر استخراج کنند و این کار را صرفاً از طریق ترکیب واژگان خاص و تغییر آهنگ صدا برای ساخت پرسش انجام می‌دهند.


اگر بتوانید به درونِ یک کودک پرسش‌گر نگاه بیندازید، می‌توانید متوجه شوید که چرا کودکان از پرسیدنِ «چرا؟» لذت می‌برند. همین‌که آن‌ها به یک پرسش فکر می‌کنند، نواحی‌ای از مغزشان که به پردازش پاداش مرتبط است، فعال می‌شود. کنجکاوی – تعجب کردن—به تنهایی حس خوبی دارد و بنابراین، سؤالات، سؤالات بیش‌تری را ایجاد می‌کنند.


چاران رانگاناث، دانشمند عصب‌شناس می‌گوید، کنجکاوی را مانند به عنوان وضعیتی «مثل خارش در نظر بگیرید» و این وضعیت به عملی منجر می‌شود که به عنوان پرسش‌گری شناخته می‌شود. درواقع با شروع خاراندنِ محل خارش، تمایل به خاراندن یا همان پرسش‌گری بیش‌تر می‌شود.


یک کودک ۴‌ساله آنقدر محل خارش را می‌خاراند [آنقدر سؤال می‌پرسد]که در یک نقطه به او می‌گویند دیگر کافی است. اما در آن سن او تمایل دارد درباره هر چیزی و هر کسی سؤال بپرسد. به‌خصوص در این سنین کودکان پرسش‌های بنیادی می‌پرسند. آن پرسش‌هایی که با «چرا؟» آغاز می‌شوند و ما اغلب از مطرح کردن آن‌ها می‌ترسیم، زیرا می‌ترسیم ابله جلوه کنیم.


انباشت دانش، سوگیری‌ها و تعصب‌ها یا مفروضاتی درباره چگونگی کار کردنِ جهان و اینکه چرا چیز‌ها به این شکل‌هایی است که می‌بینیم، یک کودک پرسش‌گر را مغلوب نمی‌کند. ذهن کودک باز و گسترده است – یک وضعیتِ ایدئال برای ابراز شگفتی، جستجو‌گری و رشد.


این وضعیت در حدود سنین ۵ تا ۶ سالگی شروع به تغییر می‌کند. برطبق مطالعه مؤسسه غیرانتفاعیِ رایت کوئسشن که به مطالععه پرسش‌گری می‌پردازد و تمرین‌های فرمول‌بندیِ سؤال را برای مدارس طراحی می‌کند، پرسش‌گری کودکان (حداقل آن‌هایی که توسط کودکان در سنین پایین در قالب کلام درمی‌آید) بعد از این سنین به‌طور پیوسته سال‌به‌سال کاهش پیدا می‌کند.


عادت پرسیدنِ ۱۰۰ سؤال در روز که زمانی در بین کودکان ۴‌ساله رایج بود، کم‌کم به چند پرسش یا به هیچ‌پرسشی در روز در بین نوجوانان تغییر می‌یابد؛ بنابراین چالشی که یک بزرگسال برای تبدیل شدن به یک پرسش‌گر بهتر با آن روبه‌روست آن است که کودک ۴‌ساله درونِ خود – آن پرسش‌گرِ نترس و خیال‌پردازی که همه‌مان زمانی بودیم – را آزاد کنید.


چطور این کار را انجام بدهیم؟ این ۵‌پرسش را از خودتان بپرسید:

۱. آیا اشتیاق دارم که تازه‌کار و خام به نظر برسم؟
این یکی از سلاح‌های مخفیِ یک کودک ۴‌ساله است؛ آن‌ها خام و ساده هستند و اصلاً اهمیتی نمی‌دهند که دیگران هم این را بدانند؛ بنابراین بدون احساس شرم شروع به پرسیدنِ سؤال‌های بنیادی می‌کنند. توانایی پرسیدنِ پرسش‌های بنیادی (چرا کار‌ها را به طریقی که اکنون انجام می‌دهیم، انجام می‌دهیم؟) در بزرگسالی می‌تواند به ما کمک کند تا عادات فکری و رفتارمان را تغییر دهیم.


۲. آیا مشکلی ندارم سؤال بپرسم، اما پاسخی دریافت نکنم؟
قدرتمند‌ترین پرسش‌ها - آن‌هایی که واقعاً زندگی شما را تغییر می‌دهند - آن‌هایی  نیستند که بتوانید راحت در گوگل پاسخ آن‌ها را پیدا کنید. باید مشتاق باشید با این پرسش‌های سخت زندگی کنید و روی آن‌ها کار کنید.


۳. آیا حاضرم چیز‌هایی که می‌دانم را به چالش بکشم؟
خبره شدن هیچ ایرادی ندارد – البته تا وقتیکه در یک‌جا متوقف نشوید. یک پرسش‌گر زیبا، یک یادگیرنده خستگی‌ناپذیر نیست هست و پیوسته زمینه‌های جدید را کشف و جستجو می‌کند.


۴. آیا در پذیرش اشتباهاتم آغوشی باز دارم؟
برای آنکه پرسش‌گر خوبی باشید باید قدری فروتنی (و کنجاوی) داشته باشید تا حداقل بتوانید دیدگاه‌های متفاوت با خودتان را نیز در نظر بگیرید. این همیشه مهم بوده، اما در دنیایی که بیش‌از‌پیش دوقطبی شده است، این دیدگاه اهمیت بیش‌تری پیدا کرده است.


۵. آیا مشتاقم سرعتم را کم کنم و چیز‌ها را دوباره بررسی کنم؟
ساده‌ترین و قدرتمند‌ترین چیزی که در هنگام طرح پرسش از خودمان برای‌مان رقم می‌خورد آن است که وادار به اندیشیدن می‌شویم. به ویژه، هنگامی که در ذهن‌مان روی یک پرسش کار می‌کنیم، درواقع مشغولِ «تفکر کند و آهسته» هستیم. این اصطلاحی بود که روان‌شناسِ برنده جایزه نوبل، دنیل کانمن، برای توصیفِ نوعی از شناختِ عمدی و پرزحمت به کار برد که منجر به تصمیم‌ها، انتخاب‌ها و رفتار‌های بهتر می‌شود.


تفکر آهسته چیزی شبیه یک مکث ساده قبل از تصمیم‌گیری یا دست زدن به اقدام است: وقتی مکث می‌کنید و از خودتان می‌پرسید: «در اینجا واقعاً می‌خواهم به چه چیزی برسم؟»


راه‌های زیادی وجود دارد که می‌توانید پرسش‌گری‌تان را بهبود ببخشید. پرسش‌هایی هستند که می‌توانید به کمک آن‌ها از تعصب‌های‌تان عبور کنید، تفکر‌تان را وسعت ببخشید و بر ترس‌های‌تان غلبه کنید. تکنیک‌هایی هستند که می‌توانید به کمک آن‌ها سؤال‌های بهتری بسازید و با دیگران به اشتراک بگذارید.


برای تمرین به ۵ پرسش بالا فکر کنید و از خودتان بپرسید: «چطور می‌توانم روش‌هایی برای کار کردن روی هر کدام از این حوزه‌ها پیدا کنم؟»

2
منبع: فرادید
دیدگاه شما
منتخب سردبیر