روشهایی برای تبدیل کردن فکرمان به حقیقت
برای گروه بزرگی از افراد این ایده که «افکار ما، واقعیت ما را میسازد»، برخورنده است. آنها این ایده را نسخه دیگری برای متهم کردن قربانی میدانند. آنها معتقدند که هیچکسی برای اتفاقاتِ بد دعوتنامه نمیفرستد. من هم با آنها بسیار موافقم.

برای گروه بزرگی از افراد این ایده که «افکار ما، واقعیت ما را میسازد»، برخورنده است. آنها این ایده را نسخه دیگری برای متهم کردن قربانی میدانند. آنها معتقدند که هیچکسی برای اتفاقاتِ بد دعوتنامه نمیفرستد. من هم با آنها بسیار موافقم.
بااینحال، من ۱۵ سال با استفاده از شناختدرمانی به مراجعهکنندگانم کمک کردهام که شیوه تفکر و رفتارشان را تغییر بدهند. پس من با آن ایدهای که میگوید افکار ما واقعیتهای ما را شکل میدهند نیز تاحدزیادی موافقم و معتقدم که درحقیقت افکار ما بخشِ زیادی از واقعیتِ ما را برمیسازند.
درواقع انکار کردنِ چنین چیزی، انکار کردنِ قدرتتان است.
من به بیمارانم میگویم که در زندگی سهظرف وجود دارد شاملِ چیزهایی که میتوانیم کنترل کنیم، چیزهایی که بر آنها نفوذ داریم و چیزهایی که هیچ کنترلی بر آنها نداریم.
ما بر بسیاری از اتفاقاتِ تصادفی زندگیمان هیچ کنترلی نداریم. خانوادهای که در آن متولد شدیم، زمینلرزه، همهگیریها، بیماری، تعدیل نیروی کار، مرگ عزیزانمان، آتشسوزی، تصادف ماشین و خیلی موارد دیگر، در زمره رویدادهایی هستند که ما هیچ کنترلی بر آنها نداریم. اینها شرایطی است که ما تجربه میکنیم و اتفاقاتی است که از آنها آگاه میشویم.
چیزهایی هستند که ما در زندگیمان بر آنها نفوذ و قدرت داریم. اگر وارد اتاقی شوید، ببینید یک غریبه در اتاقتان نشسته و تصمیم بگیرید یک کشیده زیر گوشش بزنید، پاسخ آن فرد نیز در مقایسه با زمانی که با لبخند وارد اتاق میشوید، بسیار متفاوت خواهد بود.
اما شما نمیتوانید پاسخ آن فرد را تعیین کنید. آن فرد ممکن است پا به فرار بگذارد، ممکن است صورتش را نگه دارد تا یک کشیده دیگر حوالهاش کنید یا ممکن است یک کشیده زیر گوش شما بزند.
درحقیقت، آنچه ما کنترل میکنیم و جایی که شروع به خلقِ واقعیتمان میکنیم، چگونگیِ درک/تفسیر/فکر کردن درباره رویدادهای زندگی و واکنشهای رفتاریِ بعدی مان به این رویدادها است. هیچکسی نمیتواند افکار یا رفتارهای شما را انتخاب کند، آنها در بندِ شما هستند.
اگر دیگریِ مهم زندگیتان از شما جدا شده و فکر شما چیزی شبیه این است که «دیگه هیچکسی مثل اون منو دوست نداره»، بیتردید نتیجه این فکر، تحمل احساساتی منفی مثل افسردگی است و احتمال اینکه در رفتارهایی مرتبط با این احساسات، مثل در رختخواب ماندن، گرفتار شوید، زیاد خواهد شد.
اما اگر فکر شما چیزی شبیه این باشد که «خوشحالم که این بازنده از زندگیم خارج شد»، آنوقت احتمالش زیاد است که کاملاً متفاوت رفتار کنید. شما کدام فکر را انتخاب میکنید؟
طبق گفته راشل دولهون، متخصص مغز و اعصاب و متخصص اختلالات حرکتی، افراد مبتلا به RBD در این مرحله از خواب تجربه متفاوتی دارند.
جالب اینجاست که مطالعات قبلی این اختلال خواب را با بیماری پارکینسون مرتبط دانسته اند. ۳۰ تا ۴۱ درصد از بیماران قبل از ابتلا به بیماری پارکینسون مبتلا به RBD تشخیص داده شده اند.
اگرچه همه افراد مبتلا به آرتریت روماتوئید به بیماری پارکینسون مبتلا نمیشوند، با این حال، مطالعات ارتباط قوی بین اختلال خواب و بیماری پارکینسون و همچنین سایر شرایط مانند زوال عقل را نشان میدهد.
تحقیقات جدید تلاش میکند تا ارتباطی بین RBD و بیماری پارکینسون پیدا کند
طرح پیشروی علائم پارکینسون (PPMI) که توسط بنیاد تحقیقات پارکینسون مایکل جی فاکس تامین مالی میشود، با هدف شناسایی افراد در معرض خطر بالای ابتلا به بیماری پارکینسون برای درک بهتر رابطه بین اختلال خواب و این بیماری است.
دکتر دولهون میگوید: "افراد مبتلا به RBD میتوانند به محققان کمک کنند تا بفهمند که بیماری پارکینسون چگونه و چرا از همان لحظات اولیه بروز میکند تا بتوانیم روی دسترسی به این درمان و حتی جلوگیری از بروز بیماری کار کنیم. " وی افزود: این یکی از اولین گامهای ما در جهت درمان و پیشگیری از بیماری پارکینسون است.
چگونه متوجه شوید که RBD دارید؟
این پزشک متخصص میگوید: "اگر اطرافیان شما متوجه شدند که علائم RBD دارید، ممکن است بخواهید با یک پزشک خواب مشورت کنید که از شما در مورد عادات خواب شما سوال خواهد کرد تا مشکل را بهتر درک کنید و هر عاملی را که در آن نقش دارد (مانند سوء مصرف مواد و عوارض جانبی دارو) حذف کنید.