چگونه به فردی که با خشم و افسردگی دستوپنجه نرم میکند کمک کنیم؟
گاهی خشم، میتواند یک چهره از افسردگی باشد. افسردگی و بیانگیزگی اختلال شایع عصر ما است و بیشتر افراد فقط علائم معمولی مانند غمگینی، ناامیدی، کجخلقی، کمبود انرژی، مشکل در تمرکز و بیعلاقگی به فعالیتها و سرگرمیهای سابق را به عنوان نشانههای آن میشناسند
خشم یک احساس عادی و البته ناخوشایند است که همهی ما تجربه میکنیم. با این حال، در شرایطی که افسردگی بر روح و روان ما مسلط شده، داشتن خشم شدید و پرخاشگری شرایط را طاقتفرسا و دشوارتر میکند. اگرچه خشم به خودی خود یک اختلال سلامت روان محسوب نمیشود، اما میتواند نشاندهندهی یک مسئله عمیقتر و بزرگتر باشد و ممکن است برای شناخت و درمان آن به کمک حرفهای نیاز باشد.
اگر یکی از نزدیکان شما با خشم و افسردگی دست و پنجه نرم میکند، این مقاله به شما کمک خواهد کرد شناخت خوبی از شرایط فرد مضطرب داشته باشید و بتوانید اوضاع بحرانی را کنترل و مدیریت کنید تا آسیبهای رفتار پرخاشگرانه هم برای شما و هم خود فرد به حداقل برسد.
خشم و افسردگی چگونه به هم مرتبط هستند؟
«خشم، فقط یک سرپوش و محافظ برای یک غم بزرگ است.» اگر کسی را میشناسید که از افسردگی رنج میبرد، بیشک با این جمله همنوا و موافق خواهد بود. برای برخی از افراد، افسردگی ممکن است با سایر اختلالات روانی مانند اختلال خوردن، سوء مصرف مواد یا بیخوابی نیز مرتبط باشد اما برای برخی دیگر، افسردگی خود را از طریق یک علامت کمتر رایج نشان دهد: خشم. کسی که در کنار افسردگی، مشکلات مدیریت خشم را هم تجربه میکند، بهاحتمال زیاد یک یا چند تا از رفتارهای زیر را از خود بروز میدهد. بهتر است این رفتارها و نشانهها را بهدقت در یک فرد افسرده دنبال کنیم:
- تغییر خلق در فواصل کوتاه
- داشتن افکار خود انتقادی شدید
- حساسیت و واکنش تند به انتقاد از طرف دیگران
- رفتار پر خشونت
- واکنشهای انفجاری به خاطر مسائل کم اهمیت
- آزار کلامی یا فیزیکی خود یا دیگران
۹ راه برای حمایت از کسی که دچار خشم و افسردگی شدید است
مانند هر بیماری دیگری، افسردگی نیز نیازمند عشق، مراقبت و مهمتر از همه درک شدن است. البته که این شرایط میتواند بسیار دشوار باشد، بهخصوص اگر یکی از عزیزان و اعضای خانوادهتان در حالی که افسرده و غمگین است، حرفهای آزاردهنده بگوید یا رفتار تند و زننده نشان دهد.
اگرچه هرگز نباید رفتار بد را عادی تلقی کنید و آن را بپذیرید، مهم است که به یاد داشته باشید که افسردگی یک وضعیت پیچیدهی سلامت روان است. ممکن است همه چیز آن طور که به نظر میرسد نباشد. افراد مبتلا به افسردگی گاهی اوقات دورههای افسردگی شدیدی را تجربه میکنند که در طول این دورهها، سلامتروانشان به وضعیت بدتری افت میکند و احساساسات ناخوشایند و ناامیدی را با شدت بیشتری تجربه میکنند.
نتایج یک تحقیق روانشناسی در سال ۲۰۱۳ نشان داد که بیش از نیمی از افرادی که با افسردگی دست به گریبان هستند، طغیان احساسی، خشم آشکار و آستانه تحمل پایین را هم گزارش کردهاند. پس این نکته اساسی است که هر کسی که در جایگاه مراقبت و همراهی با فردی است که شرایط روانی پیچیدهای دارد باید آموزش ببیند. با ما همراه باشید تا ۹ روشی را بررسی کنیم که شما میتوانید به کمک آنها درگیری و جنبههای منفی همراهی با فرد افسرده را به حداقل برسانید.
۱. مراقبت از خودتان را فراموش نکنید
برای اینکه یک فرد حمایتکننده و موثر باشید، باید سلامت روان خود را در بالاترین اولویت قرار دهید. اگر یکی از عزیزانتان با مشکلات جدی در زندگی مواجه است، همیشه به خودتان یادآوری کنید که شما درمانگر او نیستید و نمیتوانید از نظر عاطفی همیشه در دسترس باشید، بهخصوص اگر احساس میکنید خودتان هم ضعیف، ناتوان یا آسیبپذیر هستید.
به بهانهی مراقبت از عزیز بیمارتان از زندگی شخصیتان دور نشوید. برای رسیدگی به نیازهای خود زمان بگذارید و روی دیدارهای دوستانه و تفریحاتتان سرمایهگذاری کنید.
با فردی که درگیر خشم و افسرگی است صریح باشید و مرزها و خط قرمزهایتان را برایش شرح دهید.
آزار جسمی یا کلامی هرگز و به هیچ شکلی قابل قبول نیست. اگر فردی که شرایط روحی خوبی ندارد دست به اقدامهای آزاردهنده زد، زمان آن رسیده که با یک متخصص مشورت کنید و اقدامات جدیتری در پیش بگیرید.
۲. معلومات خود را دربارهی افسردگی را بهروز کنید
طبق مطالعهی انجمن اضطراب و افسردگی آمریکا، اختلال افسردگی شدید(MDD) بیش از ۱۶ میلیون آمریکایی را تحت تاثیر قرار داده و اغلب این افراد اختلال اضطراب و خشم را هم گزارش کردهاند. طبق یک مطالعهی دیگر، سطح اضطراب و در نتیجهی آن سطح خشم در جامعه تغییر معناداری داشته است.
همهی افراد افسردگی را به یک شکل تجربه نمیکنند. در زمینهی روشهای درمانی هم این نکته صدق میکند. چیزی که ممکن است برای یک نفر موثر باشد ممکن است برای شما کارساز نباشد و همه چیز به نظر درمانگر وابسته است.
مطالعه کردن دربارهی جنبههای مختلف بیماری و داشتن جلسات منظم با یک درمانگر هم برای خود فرد و هم شما باعث خواهد شد که اطلاعات کافی از وضعیت داشته باشید. برای مدیریت شرایط بحرانی آموزش ببیند و آماده باشید تا بیاطلاعی و دستپاچگی شما اوضاع را پیچیدهتر نکند.
۳. محرکهای خشم و اضطراب آنها را بیاموزید
محرکهای محیطی، مانند سرنخهای روانشناختی هستند که ترومای گذشته را یادآوری میکنند و باعث ایجاد احساسات ناراحتکننده مانند اضطراب یا استرس در شخص میشوند مهم است که با علائم هشداردهندهی خاص هر فرد آشنا باشید.
احتمال دارد یک فرد عادی از میزان تاثیری که یک محرک کوچک بر روحیهی فرد مضطرب میگذارد درک درستی نداشته باشد. سعی کنید بدون قضاوت و سوال پرسیدن پیدرپی در کنار او باشید تا اثر محرک بر روان او کاهش یابد و به حالت نرمال و باثبات برگردد.
بعد از آرام شدن فرد میتوانید از بخواهید دربارهی چیزی که باعث تغییر خلقوخوی ناگهانی یا طغیان عصبانیتش شده صحبت کند. بعد از آن خواهید توانست محرکهایی را که او را به سمت خشم فعال و برونریز هدایت میکند بشناسید و سعی کنید شرایط را به گونهای مدیریت کنید که فرد افسرده کمترین مواجهه و ارتباط را موضوعات آزاردهنده داشته باشد.
۴. او را قضاوت، سرزنش و تحقیر نکنید
اختلالات روحی و روانی اغلب تاثیر بدی بر روابط بینفردی میگذارند. اگر قصد مراقبت و حمایت از یک فرد روانرنجور را دارید، مطمئن باشید که صبوری و ملایمت مهمترین اصل ارتباط شما با هم باشد.
در طول درمان فردی که دارای مشکلات افسردگی و خشم فعال است، او را به خاطر بیماریاش قضاوت یا سرزنش نکنید و مدام به او یادآوری نکنید که حال بد الان او، نتایج کدام کارهای نادرست گذشتهاش است.
با ایجاد حس شرم و سرافکندگی، او را از مسیر بهبودی دور میکنید و حتی او را به تنهایی بیشتر و رفتار مخربتر سوق میدهید. دور از انتظار نیست که به پنهانکاری روی بیاورد و روزبهروز از شما دورتر شود.
۵. سعی کنید با هم فعالیتهای مفرح انجام دهید
افراد مبتلا به افسردگی اغلب اعتماد به نفس پایینی دارند. آنها ممکن است تحت تأثیر افکار منفی قرار بگیرند و باور کنند که مورد بیمهری یا نفرت قرار دارند و سعی میکنند از نظر اجتماعی، منزوی باشند.
شما کسی باشید که اولین قدم را برای شروع ارتباط برمیدارد. از او دعوت کنید با شما از خانه بیرون برود فعالیتهای مفرح کنار هم انجام دهید. با انجام فعالیتهای مشترک مثل سینما رفتن، ورزشهای سبک، پیادهروی روزانه و رفتن به کافه و رستورانهای جدید او را به مسیر بازگشت به اجتماع هدایت و تشویق کنید. حضور فیزیکی در محیطهای جدید باعث ایجاد تنوع و بهبود روحیه خواهد شد. حمایت، همراهی و دلگرمی شما هم بیشک بخش کلیدی این فعالیتها خواهد بود.
۶. رفتار فرد خشمگین را تلافی نکنید
اگر قبول کنیم که افسردگی، اضطراب و سایر اخلالات روحی هم بیماریهایی مشابه امراض جسمی هستند، با دید درستتری با فرد افسرده روبرو خواهیم شد.
هنگامی که با یک طغیان احساسی یا حملهی خشم مواجه میشوید، با او برخورد منفی نکنید. سعی کنید خونسردی خود را حفظ کنید و احساسات او را بدون اینکه خودتان را در موضع ضعف قرار دهید، بپذیرید. زمانی را برای فروکش کردن خشم فرد مضطرب در نظر بگیرید و بعد از آن با صحبت کردن و دقت کردن به آنچه او را عمیقا آزرده، راهحلی بیابید. پرخاشگری متقابل از طرف شما، میزان تنش و ناامنی در ارتباطتان را چندین برابر خواهد کرد.
۷. به روشهای مقابله با خشم مسلط باشید
اگر یکی از افراد خانوادهی شما با حملات خشم و تغییرات ناگهانی خلق دست و پنجه نرم میکند و احتمال دارد در زمان تغییر خلق، در معرض پرخاشگریهای او باشید بهتر است از قبل برای چنین شرایط آمادگی داشته باشید و مکانیزمهای آرام کردن یک فرد عصبانی را بدانید.
یکی از تکنیکهایی که درمانگران توصیه میکنند این است که بحث را از موضوعات آزار دهنده برای شخص مضطرب دور کنید. با پرت کردن حواس میتوانید زمان بیشتری داشته باشید تا بهتر فکر کنید و مکالمه را به سمت درست پیش ببرید.
شخص افسرده را تشویق کنید که به هوای آزاد برود و تمرینات کششی سبک و مدیتیشن انجام دهد. ترکیب هوای تمیز و حرکات ورزشی بهسرعت میتواند از میزان تنش کم کند.
۸. به منابع درمان دسترسی داشته باشید
طغیانهای احساسی میتواند انرژی اندکی را که یک فرد مبتلا به افسردگی دارد تخلیه کند. بهترین حالت این است که از نزدیک روند درمان و بهبودی اختلالات خلقی عزیزانتان را دنبال کنید. اگر او نیاز به مصرف دارویی خاص دارد، از آن خبر داشته باشید و برای احتیاط تعداد کمی از آن را پیش خود نگه دارید تا در شرایط بحرانی نداشتن دارو به مشکل جدیدی تبدیل نشود.
۹. او را تشویق کنید که از یک متخصص کمک بگیرد
لازم نیست اولین قدم را به تنهایی بردارید. رواندرمانی میتواند به درمان افسردگی و مشکلات مدیریت خشم کمک کند. نتایج یک مطالعه نشان داد که درمان شناختی-رفتاری (CBT) میتواند در درمان بیماران مبتلا به عصبانیت مفرط و افسردگی موثر باشد.
حمایتهای عاطفی شما و نظرات تخصصی یک درمانگر در کنار هم میتوانند یک نتیجهی خوب را رقم بزنند. همهتلاش خود را انجام دهید تا فرد مضطرب را به شروع و ادامه دادن پروسه درمان تشویق کنید. یک درمانگر توانا میتواند فضای امنی برای مراجع بسازد تا از دشوارترین لحظات زندگیاش سخن بگوید.