معرفی کتاب واقعنگری | ده دلیل که ثابت میکند اوضاع دنیا آنقدرها هم که فکر میکنیم بد نیست
کتاب واقعنگری نوشته هانس روسلینگ، پزشک سوئدی، به بررسی دنیای امروز و نحوه نگاه ما به آن میپردازد. روسلینگ معتقد است که ما انسانها دارای غرایز ذهنی هستیم که باعث میشوند دنیا را بدتر از آنچه هست ببینیم. او با ارائه آمار و ارقام و شواهد علمی، نشان میدهد که بسیاری از مشکلاتی که ما فکر میکنیم در حال بدتر شدن هستند، در واقع در حال بهبود هستند.
واقع نگری؛ ده دلیل که ثابت میکند اوضاع دنیا آن قدرها هم که فکر میکنیم بد نیست
سید محمد زهیر غرضی
کتاب واقعنگری نوشته هانس روسلینگ، پزشک سوئدی، به بررسی دنیای امروز و نحوه نگاه ما به آن میپردازد. روسلینگ معتقد است که ما انسانها دارای غرایز ذهنی هستیم که باعث میشوند دنیا را بدتر از آنچه هست ببینیم. او با ارائه آمار و ارقام و شواهد علمی، نشان میدهد که بسیاری از مشکلاتی که ما فکر میکنیم در حال بدتر شدن هستند، در واقع در حال بهبود هستند.
روسلینگ در مقدمه کتاب، به اهمیت داشتن دیدگاه واقعبینانه نسبت به دنیا اشاره میکند. او میگوید که اگر ما دنیا را بدتر از آنچه هست ببینیم، تصمیمات اشتباهی خواهیم گرفت و نمیتوانیم جهان را به جای بهتری تبدیل کنیم.
روسلینگ در ادامه کتاب، ده غریزه ذهنی را بررسی میکند. غرایزی که باعث میشوند ما دنیا را بدتر از آنچه هست ببینیم. این غرایز عبارتاند از:
غریزه شکاف: تمایل ما به تقسیم جهان به دو دسته خوب و بد، سیاه و سفید.
غریزه منفینگری: تمایل ما به تمرکز بر اخبار بد و نادیده گرفتن اخبار خوب.
غریزه خط مستقیم: تمایل ما به دیدن دنیا بهعنوان یک خط مستقیم از گذشته به حال به آینده.
غریزه ترس: تمایل ما به تمرکز بر خطرات و تهدیدها.
غریزه اندازه: تمایل ما به تمرکز بر موارد منفرد یا قربانیان قابلشناسایی.
غریزه تعمیم: تمایل ما به تعمیم تجربیات خود به کل جمعیت.
غریزه سرنوشت: تمایل ما به دیدن وقایع بهعنوان نتیجهای از سرنوشت یا نیروهای بیرونی.
غریزه دیدگاه یگانه: تمایل ما به تمرکز بر یک دیدگاه یا نظریه خاص.
غریزه مقصر دانستن: تمایل ما به یافتن دلیلی ساده و روشن برای اتفاقی بد.
روسلینگ در بخش بعدی کتاب، با ارائه شواهد علمی و آماری، نشان میدهد که بسیاری از مشکلاتی که ما فکر میکنیم در حال بدتر شدن هستند، در واقع در حال بهبود هستند. برای مثال، او نشان میدهد که فقر، گرسنگی، بیماری و مرگومیر کودکان در حال کاهش است. او همچنین نشان میدهد که جنگ و خشونت در حال کاهش است.
روسلینگ در پایان کتاب، نتیجه میگیرد که جهان در حال بهبود است و ما باید دیدگاه واقعبینانهتری نسبت به آن داشته باشیم. او میگوید که اگر ما بتوانیم این غرایز ذهنی را درک کنیم، میتوانیم تصمیمات بهتری بگیریم و جهان را به جای بهتری تبدیل کنیم.
کتاب واقعنگری کتابی مهم و آموزنده است که میتواند به ما کمک کند تا دیدگاه واقعبینانهتری نسبت به دنیا داشته باشیم. این کتاب با ارائه شواهد علمی و آماری، نشان میدهد که جهان در حال بهبود است و ما نباید آن را بدتر از آنچه هست ببینیم.
این کتاب برای همه افرادی که علاقهمند به یادگیری بیشتر در مورد دنیای امروز هستند، توصیه میشود. این کتاب میتواند به ما کمک کند تا تصمیمات بهتری بگیریم و جهان را به جای بهتری تبدیل کنیم.
بخشی از کتاب واقعنگری
دنیا را در نظر بگیرید: جنگ، خشونت، حوادث طبیعی، حوادث انسانی، فسادها و انحرافات. همهچیز بد است و بهنظر میرسد دارد بدتر هم میشود. درست؟ ثروتمندها ثروتمندتر و فقرا فقیرتر میشوند. تعداد فقرا همچنان در حال افزایش است و بهزودی منابعمان تمام میشود؛ مگراینکه دست به کاری اساسی بزنیم. دستکم این تصویری است که بیشترِ جهان غرب در رسانهها میبینند و اینطور گمان میکنند. من نام اینرا «جهانبینی فوقدراماتیک» میگذارم که استرسزا و گمراهکننده است.
درواقع بیشترِ جمعیت جهان، در پیوستار شاخصهای درآمدی، جایگاهی میانه دارند. شاید چیزی که ما نامش را «طبقهٔ متوسط» میگذاریم نباشند؛ اما در فقر مطلق هم زندگی نمیکنند. دخترهایشان به مدرسه میروند، بچههایشان واکسینه میشوند، اغلب خانوادهها دو فرزند دارند و دلشان میخواهد برای تعطیلات به مسافرت خارج از کشور بروند، نه اینکه به کشوری پناهنده شوند. جهان قدمبهقدم و سالبهسال وضعیت بهتری پیدا میکند، نه براساس اطلاعات یک سال یا با مقیاسی خاص؛ این قاعده است. جهان با چالشهای جدی و دشواری روبهروست؛ اما به پیشرفتهای چشمگیر و قابلتوجهی هم دست یافتهایم. این جهانبینیِ واقعیتمحور است.
جهانبینیِ فوقدراماتیک است که افراد را بهسمت دراماتیکترین و منفیترین پاسخها به سوالات من میبَرد. مردم هنگام فکرکردن، حدسزدن یا اطلاعیافتن دربارهٔ جهان، بهطور پیوسته و غریزی به جهانبینیهایشان رجوع میکنند. بنابراین اگر جهانبینی انسان نادرست باشد، بهشکل سیستماتیک حدسهای اشتباه خواهد زد. اما برخلاف آنچه زمانی فکر میکردم امکان ندارد این جهانبینیِ فوقدراماتیک تنها بهدلیل دانشهای تاریخگذشته ایجاد شده باشد؛ چراکه افرادی که به آخرین اطلاعات و دادهها دسترسی دارند نیز برداشتهای اشتباهی از جهان دارند. حالا متقاعد شدهام این مسئله تقصیر رسانههای بداندیش، جوسازی، اخبار کذب یا اطلاعات نادرست نیست.