محرم | شب پنجم ماه محرم

اعمال روز پنجم ماه محرم | دعای روز پنجم ماه محرم

اعمال روز پنجم ماه محرم و آنچه در روز پنجم گذشت را میخوانید

اعمال روز پنجم ماه محرم | دعای روز پنجم ماه محرم

اعمال روز پنجم ماه محرم و آنچه در روز پنجم گذشت را میخوانید اعمال روز پنجم محرم  گرفتن روزه ی مستحبی است که ثواب و پاداش بسیاری دارد.

وقایع روز و شب پنجم محرم

روز و شب پنجم محرم ، مانند شبهای دیگر محرم پر از مصائب غیرقابل تحمل می باشد. این شب را همانند شب چهارم بین چند شهید مشترک کربلا نامگذاری کرده اند.

این شب مانند شب چهارم میان چند شهید کربلا مشترک است.

  • 1. در این روز عبیداللّه‏ بن زیاد، شخصی بنام "شبث بن ربعی" را به همراه یک هزار نفر به طرف کربلا گسیل داد.
  • 2. عبیداللّه‏ بن زیاد در این روز دستور داد تا شخصی بنام "زجر بن قیس" بر سر راه کربلا بایستد و هر کسی را که قصد یاری امام حسین علیه ‏السلام داشته و بخواهد به سپاه امام علیه ‏السلام ملحق شود، به قتل برساند. همراهان این مرد 500 نفر بودند.
  • 3. در این روز با توجه به تمام محدودیتهایی که برای نپیوستن کسی به سپاه امام حسین علیه‏ السلام صورت گرفت، مردی به نام "عامر بن ابی سلامه" خود را به امام علیه‏ السلام رساند و سرانجام در کربلا در روز عاشورا به شهادت رسید.

شب پنجم  به حبیب بن مظاهر و حضرت عبدالله بن حسن کودک هشت ساله امام مجتبی(ع) نیز منسوب است.

عبدالله (ع) در شمار آخرین شهیدانی بود که پیش از شهادت امام حسین (ع) در ظهر عاشورا به شهادت رسیدزهیر، الگوی عاشقی کربلاست.

او تا چند روز پیش ، از دیدار حسین(ع) هراس داشت، اما پس از آن که به خیمه امام گام نهاد، هراسش به عشقی جاودانه بدل شد.

بارقه نگاه حسین (ع) چنان در جانش اثر کرده بود که از همه هستی خود گذشت و از دنیا و خانمان گسست.

او در این راه چنان پیش رفت که به یکی از فرماندهان سپاه آن حضرت تبدیل شد.

شیخ طوسى فرموده اند که: “مستحب است روزه دهه اول محرم و لکن روز عاشورا امساک نماید از طعام و شراب تا بعد از عصر آن وقت به قدر کمى تربت تناول نماید.”

یکی‌از مهمترین ویژگی‌های حماسه کربلا  و قیام امام حسین (ع) وجود شخصیت‌های ممتازی چون حضرت زینب (س)، حضرت رقیه، امام سجاد (ع)، حضرت علی‌اصغر (ع)، حضرت ابوالفضل(ع)، قاسم، عبدالله و ... است.

گذشته از همه عزت، عظمت و شکوهی که خود این قیام دارد و درس‌ها و پندهایی که این حماسه عظیم برای مردم دارد، وجود چنین شخصیت‌هایی در سنین مختلف از طفل شیرخواره گرفته تا کودک، نوجوان، جوان، بزرگسال، میان‌سال، زن و مرد نیز عظمت واقعه کربلا را چندین برابر کرده است.هر یک از اصحاب و اهل‌ بیت امام حسین(ع) که در این حماسه تاریخی حضور داشتند خود استادی از معرفت، ولایت‌مداری و عشق به امام خود بودند و امروز هرکدام از این شخصیت‌ها و چهره‌های کربلا به الگویی برای هم‌سن و سالان خودشان تبدیل شده‌اند.

در قیام کربلا چند تن از پسران امام حسن(ع) همراه با امام حسین(ع) آمده بودند که یکی از آن‌ها «عبدالله» نام داشت و روز پنجم از ماه محرم  به نام ایشان نام‌گذاری شده است.

«عبدالله» کودک چند ساله امام حسن‌ مجتبی (ع) است. مادر عبدالله دختر «شلیل بن‌عبدالله بجلّی» بوده است.

از دیگر فرزندان امام حسن‌ مجتبی (ع) که در کربلا حضور داشت می‌توان از حضرت قاسم نام برد.

امام حسین (ع) به فرزندان امام حسن‌ مجتبی (ع) خیلى مهربانى می‌‏کرد، شاید بیش از آن اندازه که به پسران خودش مهربانى می‌کرد چون آن‌ها یتیم بودند و پدر نداشتند.

شیخ مفید چنین نقل می‌کند: پس از آن که «مالک بن نسر کندی» با شمشیرش به سر مبارک امام حسین(ع) زد، امام(ع) پارچه‌ای درخواست فرمود و با آن سر مبارکش را محکم بست و عمامه‌ای بر کلاه خود بست.شمر و دیگران هم به جایگاه خود بازگشتند. زمانی گذشت تا امام بار دیگر به میدان بازگشت و آن‌ها هم بازگشتند و آن حضرت را محاصره کردند.

عبدالله(ع) با وجودی‌که در قیام عاشورا هنوز به حد بلوغ نرسیده بود و کودکی هشت یا یازده ساله بود در خیمه‌گاه با زنان به سر می‌برد هنگامی‌که متوجه حمله دشمن به جانب امام حسین(ع) شد، از خیمه‌گاه بیرون دوید.

او سراسیمه و شتابان رو به جانب امام حسین(ع) رفت و در کنار عمویش ایستاد.

حضرت زینب(س) او را دنبال کرد و به او رسید. او تلاش کرد که آن کودک را نگه دارد.

امام حسین(ع) به خواهرش فرمود:
«احبسیه یا اخیه؛ ای خواهرم! او را نگهدارید» آن کودک از این‌که بازداشته شود، سخت امتناع می‌ورزید. او به عمه‌اش گفت: «والله لا افارق عمّی؛ سوگند به خدا، از عمویم جدا نمی‌شوم».

شهادت عبدالله بن‌الحسن(ع)

وقتی در روز عاشورا «ابجر بن کعب» شمشیر خود را به سوی امام حسین (ع) پایین آورد.عبدالله فریاد زد: ای پسر زن ناپاک! وای بر تو! آیا می‌خواهی عمویم را بکشی؟» بَحر قصد ضربه زدن به امام را داشت.

ناگاه عبدالله دستش را پیش آورد تا ضربه را از امام دور سازد. ولی دست مبارکش تا پوست قطع شد و دست آویزان گشت.کودک فریادش بلند شد: «یا امتاه؛ ای مادرم!».

امام حسین(ع)، عبدالله را به سینه گرفت و فرمود: ای عزیز برادر، صبر کن خداوند تو را به پدرانت ملحق گرداند.

در حالی‌که در دامن عموی بزرگوارش بود، حرمله ملعون با تیری سه شعبه و زهرآگین گلوی مبارک او را هدف قرار داد و به شهادت رسانید.

در این هنگام امام دست خود را به آسمان بلند کرد و گفت: «پروردگارا! قطرات باران را از این‌ها دریغ بدار و برکات زمینت را از این‌ها بازدار؛

پروردگارا! پس اگر تا هنگام (مرگ) آن‌ها را مهلت داده و بهره‌ مند می‌سازی ، بین آن‌ها تفرقه بینداز و هر کدام را به راهی جداگانه بدار؛ و سردمداران را هرگز از این‌ها راضی مدار؛ چرا که این‌ها ما را دعوت کردند تا که یاری‌مان کنند، سپس، بر ما دشمنی کردند و ما را کشتند».

شبث بن ربعی کوفیشبث بن ربعی کوفی ، یکى از دعوت شدگان از طرف امام حسین علیه‌السلام بود که ابن زیاد به نزد خود خواست.

در ابتدا او خودش را به بیماری زد ولى شب نزد وی رفت و جایزه گرفت و با چهار هزار نفر به کربلا رهسپار شد و روز پنجم محرم سال ۶۱ هجری قمری  به کربلا رسیدند.

شبث بن ربعی کوفی مردی منافق و خبیث بود زیرا اول از اصحاب حضرت على علیه‌السلام بود بعد از خوارج شد سپس توبه کرد بعد براى کشتن امام حسین به کربلا آمد و بعد از واقعه کربلا با جناب مختار به طلب خون امام حسین قیام نمود سپس در قتل مختار حضور پیدا کرد و در حدود سال ۸۰ در کوفه درگذشت.

در خبث این مرد بى دین کافیست که صاحب یکى از مساجدى است که در کوفه بعد از قتل امام حسین علیه‌السلام جهت سرور و خوشحالى از کشته شدن امام آنها را تجدید بنا نمودند آن مساجد عبارتند از مسجد اشعث بن قیس – مسجد جریر بن عبدالله بَجَلى – مسجد سماک بن مخرمه – مسجد شبث بن ربعى (تاریخ کوفه ص ۴۶).

این مرد ناموفق همان بود که امام روز عاشورا به او خطاب فرمود:اى شبث بن ربعى و اى حجّاربن اَبْجر و اى قیس بن اشعث و اى زید بن حارث مگر شما نبودید که براى من نامه نوشتید که میوه هاى اشجار ما رسیده و بوستانهاى ما سبز گشته از براى یارى کردنت لشکرها آراسته ایم.

این وقت قیس بن اشعث گفت ما نمى دانیم چه مى گویى لکن حکم یزید و ابن زیاد را بپذیر، حضرت فرمود لا واللّه هرگز دست ذلت به دست شما ندهم و از شما هم نگریزم.

دیدگاه شما
منتخب سردبیر