نشانههایی که حاکی از بالغ شدن شماست، نه سن شما
شاید به طور ظاهری هر چه سن بالاتر رود به بلوغ بیشتری میرسیم، ولی در واقع بالغ شدن به ویژه از لحاظ فکری به سن دار شدن ارتباطی ندارد و چه بسا با وجود بالا رفتن سن، همچنان از لحاظ فکری فرد نابالغی باشیم. در زیر با شش مورد از اصلیترین نشانههای بلوغ فکری آشنا خواهید شد.
نشانههای بلوغ فکری
دنیا مکان سختی برای زندگیست. آنقدر درگیر شغل هستیم که به سختی زمانی برای خودسازی پیدا میکنیم. پرداخت قبوض، داشتن شغل مطمئن، پذیرفتن مسئولیتهای خانواده و … همگی از جمله نمادهای بالغ بودن است. یعنی در حقیقت این چیزیست که جامعه آن را به ما القا کرده است.
ولی آیا تا به حال از خود پرسیده اید: آیا به راستی شادیم؟ پس چرا از افسردگی و اضطراب رنج میبریم؟ چرا انقدر جدایی و طلاق وجود دارد؟ دلیل آن این است که به بلوغ واقعی و فکری نرسیدیم. در واقع، اصل مطلب درباره نحوه پیروی از قوانین نیست، بلکه درباره چگونگی درک درونی خود و رفتار مناسب با آن است. بدین شکل است که بالغ محسوب میشویم.
نشانه اول: توانایی گوش دادن به دیگران
یکی از نشانههای بلوغ فکری، گوش دادن به صحبتهای فرد مقابل است. در حقیقت گوش دادن یکی از هنرهایی است که در طول گذر زندگی کسب میکنیم. برای خوب گوش دادن باید سکوت کرده و به دیگران اجازه صحبت دهیم. هنگام شنیدن صحبتهای او به جای فکر کردن به سبک پوشش و نوع لباسهای او و یا منحرف شدن فکر به سمت افکار دیگر، تنها باید روی حرفها و خود آن شخص متمرکز باشیم.
نشانه دوم: شکیبایی
با افزایش پیشرفتهای فناوری و تکنولوژی، زندگی همه بسیار سریع شده است. گویی میخواهیم همیشه همه چیز زیر انگشتانمان باشد، درغیر این صورت ناآرام و بی قرار میشویم. صبر و شکیبایی چیزیست که با بلوغ فکری به آن میرسیم. هرچه بلوغ فکری بیشتری داشته باشید، بهتر موقعیتهایی که کنترلی روی آن ندارید را میپذیرید. به گزارش پرشین وی در این حالت درک میکنید نا آرامی و نگرانی هیچ دردی را دوا نمیکند، به همین دلیل بدون افزودن هرج و مرج اضافی، تنها صبر پیشه میکنید.
نشانه سوم از نشانههای بلوغ فکری: پذیرش تغییرات و رها کردن ثبات
زندگی ما مدام در حال تغییر است و برای بسیاری از ما کنار آمدن با تغییرات دشوار است. با گذشت سن متوجه میشویم همه چیز طبق شیوه مد نظر ما پیش نمیرود. زندگی غیرقابل پیش بینی است و اگر خودتان را با تغییرات وفق ندهیم، بهترین چیزهایی که زندگی به همراه میآورد را از دست میدهیم. برنامه ریزی میکنیم و رویاهایی را در سر میپرورانیم، ولی در عین حال میدانیم که ممکن است همه چیز آنطور که میخواهیم از آب درنیاید. در صورت داشتن بلوغ فکری، به تدریج شروع به رها کردن ثبات کرده و با تغییرات نیز آرامش خود را حفظ میکنیم.
نشانه چهارم: دست کشیدن از انتظارات
به محض اینکه ثبات را رها کرده و این واقعیت را بپذیرید که زندگی به طور نگهانی تغییر میکند، دیگر دست از انتظارات مختلف از مردم و موقعیتها برمی دارید. وقتی انتظاری نداشته باشید، دیگر صدمه نمیبینید و یا به دنبال تلافی جویی نخواهید بود؛ و یا اگر کسی که دوستش دارید شما را آزرده کرد، دیگر احساس بدی پیدا نمیکنید و یا اگر کسی برخلاف وجدان اخلاقی کاری انجام داد، زبان به گله و شکایت باز نمیکنید. همچنین دیگر با واکنش دیگران و تغییر موقعیت ها، آرامش خود را از دست نداده و هیجان زده نمیشوید.
نشانه پنجم: داشتن درک عمیقتر از “عشق”
مردم در همان سنین پایین با دلشکستگیهای مختلفی روبه رو میشوند تا بالاخره مفهوم واقعی “عشق” را متوجه شده و درک میکنند و در واقع همین درک مفهوم واقعی عشق یکی از نشانههای بلوغ فکری است. وقتی به بلوغ فکری رسیده باشید، عشق برایتان تبدیل به “انتخاب” میشود و نه “نیاز”!
در این حالت شما در ورای جذابیتهای فیزیکی و یا صحبتهای کم اهمیت به مسائل نگاه میکنید. به همسر و شریک زندگی خود به عنوان یک شخص احترام میگذارید. به گزارش پرشین وی تمام سو تفاهمها و دل شکستگیها به شما آموخته که باید خود را با روابط وفق دهید بدون اینکه این چیزها به شما آسیبی برسانند. شما دیگر میدانید عشق یک حالت و وضعیت نیست بلکه یک کار است که نیاز به تعهد، زمان، درک و احترام دارد.
نشانه ششم از نشانههای بلوغ فکری: رها کردن خود بزرگ بینی
کسی که به بلوغ فکری رسیده باشد متوجه میشود دنیا حول محور او در گردش نیست. این شخص خود را همان که هست با تمام نقطه قوت ها، نقطه ضعف ها، محدودیتها و معایب میشناسد و این مسائل را درک کرده و به چیزی که دوست ندارد نمیچسبد! اشتباه خود را پذیرفته و با آنچه دارد به سمت مثبت گرایی حرکت میکند.
برای شخصی که به بلوغ فکری رسیده باشد مهم نیست چه کسی او را قبول دارد و چه کسی ندارد، چه کسی او را دوست دارد و چه کسی ندارد، چه کسی به او اعتماد دارد و چه کسی ندارد. این شخص به دنبال گرفتن اعتبار از کسی جز خودش نیست.