زن مطلقه ای که توسط معشوقه خود به قتل رسید | قاتل فراری به ترکیه فرار کرد

قتل زن مطلقه با چاقو 

پسر عاشق پیشه که پس از شنیدن جواب منفی از دختر مورد علاقه اش وی را مقابل چشمان شاهدان با ۱۳ ضربه چاقو کشته بود پای میز محاکمه ایستاد و ابراز پشیمانی کرد رسیدگی به این پرونده از شامگاه ۲۴ شهریور ماه سال ۹۹  در دستور کار ماموران کلانتری ۱۵۴ چیتگر قرار گرفت. عابرانی که برای تفریح به دریاچه خلیج فارس  رفته بودند شاهد درگیری خونین  یک دختر و پسر جوان مقابل پارکینگ شمالی این بوستان بودند.دختر جوان تاکسی اینترنتی گرفته و سعی داشت سوار ماشین شود اما پسر جوان مانع او شد  و مقابل چشم شاهدان وی را با ضربه های متعدد چاقو زخمی کرد و گریخت. شاهدان نیز نتوانستند مانع فرار وی شوند.

 پیکر خونین شیدا با  آمبولانس  به بیمارستان منتقل شد اما وی ساعتی بعد به خاطر شدت خونریزی جان سپرد و  ردیابی عامل جنایت  آغاز شد .

شواهد  نشان می داد متهم هم فراری که رادین نام دارد پس از شنیدن جواب منفی از دختر مورد علاقه‌اش وی را با ضربات چاقو کشته است.

فرار قاتل شیدا به ترکیه

 در بررسی های بعدی مشخص شد رادین مخفیانه از کشور گریخته و به ترکیه رفته است. شش ماه از جنایت گذشته بود که متهم  به ایران بازگشت و بازداشت شد.

وی به قتل  دختر مورد علاقه اش اعتراف کرد و در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه  ایستاد.

در دادگاه

 در ابتدای جلسه اولیای دم درخواست قصاص  را مطرح کردند .

سپس متهم به دفاع پرداخت و گفت :من و شیدا مدتی قبل در فضای مجازی  با همه آشنا شده بودیم. من به او  دل باختم و به او پیشنهاد ازدواج دادم. اما فهمیدم مطلقه  است و یک فرزند دارد. با این حال  من به او گفتم قصد دارم با او ازدواج کنم و اگر  دیگر به زندگی قبلی اش باز نمیگردد به زودی به خواستگاری اش می روم و با ازدواج  می کنم . او هم قبول کرد .

 وی در تشریح جزئیات ماجرا گفت : آن روز ما در  شرق تهران با هم قرار ملاقات گذاشتیم .سپس با تاکسی اینترنتی به دریاچه خلیج فارس رفتیم و شام خوردیم. اما آن شب رفتارهای شیدا عوض شده بود. او  یک باره گفت از ازدواج با من منصرف شده و دیگر نمی خواهد با من ازدواج کند .من از شنیدن این حرف  عصبانی شدم و ما سر همین موضوع با هم درگیر شدیم . او میگفت باید به او پول بپردازم که قبول نکردم. او تاکسی اینترنتی گرفت و می خواست به خانه شان در کرج بازگردد که مانع او شدم.شیدا  فحاشی کرد و گفت دیگر نمی خواهد مرا ببیند. من که کنترل اعصابم را از دست داده بودم با چاقویی  که همان روز خریده بودم چند ضربه به او زدم و سپس فرار کردم .

وی در حالی که سرش را پایین انداخته بود ابراز پشیمانی کرد و گفت: باور کنید من شیدا را دوست داشتم و در یک لحظه حرف های او  باعث شد کنترل اعصاب را از دست بدهم  و او را بکشم . من باور نمیکنم ۱۳ضربه چاقو به او زده ام. من از مرگ او پشیمان هستم.

 در پایان جلسه قضات  وارد شور شدند تا رای صادر کنند.